کاش دیگر ارزوئیه را از بافت نمی گرفتند
دلم می گیرد ، وقتی می بینم مسوولان شهرستان جیرفت و شهرستان بم بر سر مرکز استان شدن با هم یک و دو دارند و فرهنگ و قدمت شهرهایشان را بهانه قرار می دهند که اگر روزی قرار شد ،استان جنوبی تحت هر عنوان تشکیل شود ،کدام شهر مرکز استان قرار بگیرد و یا مسوولان شهرستان سیرجان در یک رقابت نفس گیر در تلاشند ، سیرجان را استان کنند ؛ ولی ما با افتخار از شهرستان شدن رابر سخن به میان می آوریم و به افتخارات خود می افزائیم که تا مدتی دیگر ارزوئیه هم شهرستان می شود !
فارغ از اینکه با شهرستان شدن ارزوئیه ، توسعه و آبادانی سراغ آنجا می آید و سیل اعتبارات به آنجا روان می شود و چون بافت کوچک تر و حقیرتر می شود ، پس بهتر می شود به آنجا رسید !
چه کنم ؟ دلم می گیرد ، من بافتی هستم و دوست ندارم حتی یک سانتیمتر از شهرم را به هر بهانه ای بگیرند.
نمی دانم این روزها مد شده است و عملکرد بعضی ها را با خط کش تقسیم کردن شهرستان ها و شهرستان جدید درست کردن اندازه می گیرند و به بهانه توسعه و بدور از مسایل کارشناسی خیلی راحت بخش ها شهرستان می شوند و شهرستان ها بخش !
فرصت و غنیمتی بدست آمد تا سفری دو سه روزه به استان هرمزگان از مسیر بافت- ارزوئیه –حاجی آباد داشته باشم.
در طول مسیر ، با توجه به خشکسالی های چند ساله ، هنوز هم مناظر چشم نواز و طبیعت زیبای شهرستان بافت دیدنی بود.
به جنگل های بادام کوهی منطقه مزار و دهسرد که رسیدم ، می شد برای یک سال ریه هایت را از عطر خوش غنچه های بادام کوهی پر کرد و نگاهت را به درختان همیشه سبز ارس ارتفاعات کوه خبر پیوند زد و آنگاه با سبزی درختان زیتون منطقه گوشک چشمانت را سرمه کشید تا بهتر ارزوئیه را ببینی که چگونه به بهانه توسعه او را دارند از بافت جدا می کنند.
در ارزوئیه می شد دامن دامن سبزی چید ، خرمی درو کرد و باغ باغ شمیم بهار نارنج در شش هایت فرو کرد و نفس کشید . سبزی مزارع گندم کفایت می کرد که همه چیز را سبز ببینی، برای همه سبزبختی آرزو کنی و نگذاری زردی بر آرزوهایت غلبه کند.
ناگهان دلم گرفت ، اگر قرار باشد ارزوئیه هم شهرستان شود ، دیگر برای بافت چه می ماند؟
قصد ندارم وارد بحث شهرستان شدن ارزوئیه و نکات مثبت و منفی آن بشوم ، ولی سوال من این است ؟
آیا نمی شد اراضی حاصلخیز ارزوئیه ، انبار غله کشور ، بیکران مزارع گندم ، ذرت ، پنبه ،یونجه ، باغات مرکبات و…را بهانه قرار داد و بجای تقسیم شدن و شهرستان شدن ؛ بافت را مانند سیرجان ویژه کرد و با نگاه ویژه و خاص به آن نگاه کرد ؟
آیا تنها را توسعه ،تکه تکه کردن شهرستان است ؟
آیا با این نگاه غیر از اعتبارات ریالی چه چیزی عاید شهرستان بافت می شود ؟ فرض را بر این می گیریم چون بافت کوچکتر شد ؛ پس بهتر می شود به آن رسید و اعتبارات را هزینه کرد.
این اعتبارات فرضی را در کجا می خواهید هزینه کنید ، وقتی که قطب کشاورزی را( ارزوئیه ) از آن گرفتید ،وقتی که قطب گردشگری را ( رابر ) از آن گرفتید ، این اعتبارات را می خواهید در کجا هزینه کنید؟
با یک دنیا سوال بی پاسخ و با این نگرانی که در این شهرستان و استان شدن ها همین جایگاه کنونی بافت را هم از دست بدهیم و به عنوان بخش مرکزی استان سیرجان یا استان جیرفت ما را بشناسند ؛ سفرم را به سمت آبهای خلیج فارس ( شاخاب پارس ) ادامه دادم.
آقای مهندس بختیاری نماینده محترم مردم شهرستان بافت و رابر ، آقای بهروز فرماندار محترم شهرستان بافت ، من بافتی ام و دلم می گیرد نقشه شهرم را با مداد سه قسمت کنند و به آن بگویند شهرستان بافت ، شهرستان رابر ، شهرستان ارزوئیه
رابر که شهرستان شد و برای آن توسعه و آبادانی را آرزومندم ، ولی راه های دیگری برای توسعه بافت و ارزوئیه غیر از شهرستان شدن وجود دارد و آن نگاه با عینک ویژه هست ، همان کاری که سیرجانی ها کردند.
حمید هرندی