پیشینه مبارزات انقلابی مردم بافت
مردم بافت از دیرباز دنباله رو روحانیت راستین و مرجعیت تشیع بوده اند ، حضرت آیت الله بروجردی در دوران قبل از انقلاب در میان مردم بافت مقلدین زیادی داشتندو رساله ایشان در اکثر منازل وجود داشت.
نقل شده است که افرادی همچون مرحوم حاج قاسم اعتمادی ، مرحوم حاج گرگعلی نقیبی ( درویش گرگعلی ) و مرحوم حاج علی اکبر نادری برای پرداخت سهم امام به حضور ایشان رفته و مورد تفقد ایشان قرار گرفته و از دست ایشان رساله علمیه دریافت کرده اند، البته گروهی هم مقلد حضرت آیت الله صالحی کرمانی بودند( عشایر غیور لری بافت در زمان حیات حضرت آیت الله بروجردی مقلد ایشان و پس از انقلاب مقلد حضرت امام بودند ).
مردم بافت شاخص ترین حرکت دوران قبل از انقلاب ایلامی را در دوران منتهی به ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ می دانند ، این دوران خاطرات تلخی را در کام مردم تداعی می کرد که سال ها عاملی بازدارنده برای هر گونه حرکتی محسوب می شد، کسانی که کودتای ۲۸ مرداد را به یاد داشتند مبارزه با رژیم را بی نتیجه می دانستند.
قبل از این دوران ، اولین مخالفت علنی بر علیه رژیم شاه را در ایام ۲۸مرداد سال ۱۳۳۲ جمعی از مسجدی های بافت به رهبری شخصی به نام علی اصغر طاهری پور ( کارمند اداره ثبت اسناد ) در تنها خیابان شهر انجام شد ، آنان مسیری را از مسجد جامع فعلی راهپیمایی کردند و برای نخستین بار شعار مرگ بر شاه را سر دادند که با اعتراض جمعی شاه دوست رو به رو شدند، بعد از این راهپیمایی آقای طاهری پور متواری و از ترس جان خود در تنور منزل خانمی نانوا به نام گلنسا نزدیک به ۳ ساعت خود را پنهان کرد و شب هنگام دوستان وی را نجات دادند.
پس از کودتای سال ۱۳۳۲ و سقوط دولت مصدق افرادی در بزنجان به دلیل حمایت از مصدق چندین بار به دادگاه نظام فرا خوانده شدند ، از جمله : اقای محمد مهدی علیخانی پدر شهید ، آقای محمد گله داری ، آقای یحیی رجایی که همگی به رحمت خدا رفته اند.
هر ساله هنگام برگزاری جشن نیمه شعبان ، مردم توسط سخنرانانی که از شهرهای دیگر دعوت می شدند در جریان امور قرار می گرفتند، از جمله : در سال ۱۳۵۴ در این ایام استاد حاج مهدی نصیری لاری به عنوان سخنران دعوت می شدند و مسائل و وقایع را بی پرده به اطلاع مردم می رساندند و افشاگری می کردند، از میان کسانی که مقلد و پیرو حضرت امام (ره) بودند ، تنها عده معدودی جرأت و شهامت اعلام علنی پیروی از حضرت امام را داشتند، زیرا سایه شوم ساواک بر همه جا گسترده بود.
تنها افرادی از جان گذشته چون شهید نادعلی گله داری بی پروا علاقه خود را به امام ابراز می کردند که به همین جهت به طرز مشکوکی به وسیله ساواک به شهادت رسید ، آقایان حاج سید فرج الله گلسرخی و برادرش سید محمد رضا نیز در روستای طرنگ ابراز ارادت و پشتیبانی علنی از امام ( ره) داشتند ، آقای حاج سید فرج الله بی پروا مسائل را بیان می کرد که همین امر موجب شد چندین بار توسط روسای پاسگاه ژاندارمری دستگیر و توسط ساواک بازجویی و مورد اذیت و آزار قرار گیرند.
در مرکز شهر بافت ، جمعی از کسبه از جمله : عباسعلی یحیی زاده ، حاج درویش فتاحی ، حاج درویش امیری ، حاج حسین خضری از امام تقلید می کردند و ایشان را آقای موسوی می نامیدند ، در رابر و بزنجان و گوغر هم چند نفری امثال : مراد علی مهدی پور ، حسین نصیری ، حمدالله حکیم زاده بودند .
با تبعید آیات عظام طالقانی ، قاضی طباطبایی ، عالمی ، قریشی بر تعداد مقلدین حضرت امام مرتباً افزوده می شد ، بخصوص نقش آیت الله طالقانی در این قضیه بیش از دیگران بود. حمید هرندی