به نام خدا
برای برادر بزرگوارم جناب چنانه
گفته بودم که به دریا نزنم دل ،اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟
همه حرف دلم با تو همین است که دوست
چه کنم؟حرف دلم را بزنم یا نزنم؟
آقای چنانه سلام و عرض ادب و کوچکی
هرندی هستم،عاشقی که از ۲۵ سال خدمتش ،۲۰ سال آنرا در روابط عمومی های اداره کل منبع طبیعی ،محیط زیست و سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان عاشقی کردم و اگر امروز از سر ارادت این مطلب را برای شما می نویسم ،دلیل بر تداوم آن عشق است.
در مطلبی که برادر عزیزم آقای شفیعی در سایت سازمان نوشته بود ،تمثیل دختر بچه و کوزه ترک برداشته را از قول شما به نگارش در آورده بود.سالها قبل که در روابط عمومی مجری بعضی همایش ها و جلسات بودم،این تمثیل را به مخاطبان می گفتم :روزی خداوند متعال به یکی از بندگانش فرصت داد تا در عالم برزخ بازدیدی از بهشت و جهنم داشته باشد و پس از بازدید هر کجا را که خواست ،خداوند متعال او را بفرستد.
روز بعد به اتفاق یکی از فرشتگان بازدید را آغاز کرد،وارد اتاقی شد بسیار زیبا،با مبلمانی قشنگ، تابلوهای نفیس،لب تاپ ،کامپیوتر،وسایل سمعی و بصری،کولرو….
به فرشته گفت : من همین جا را انتخاب کردم و نیاز به بازدید از محل دیگر نیست، قرار شد روز بعد به آن محل انتقال یابد.روز بعد که وارد شد ، دید همه جا سوزان،بی آبی،آتش،نه از مبل و تلویزیون و کولر خبری بود و نه از تابلو های زیبا.
طرف رو به درگاه خداوند متعال کرد و معترض شدو گفت :اینجا آن محلی که من انتخاب کردم نیست ،آنجا بسیار خوب و قشنگ بود .خداوند گفت: اینجا همانجایی است که تو انتخاب کردی ،ولی دیروز تو از در روابط عمومی جهنم وارد شدی و امروز از در دیگر
و اما حکایت ما و کوزه ترک برداشته،آقای چنانه ،کاش می شد همین کوزه را برداشت و مسیر طی شده کوزه را در بعضی از استان ها نگاه کرد ،آیا قطره آبی از این کوزه به بیرون تراوش کرده است،آیا اصلآ در کوزه آبی بوده است ،منظورم اعتبار و امکانات نیست ،بلکه معتقدم ذوق ،خلاقیت و عشق باید در این کوزه یاشد تا اثر و ردی بجای بماند.
آقای چنانه ،قصد انتقاد از شخص خاصی را ندارم ویا چون خودم در مسند کار نیستم ،این حرف ها را می زنم. آقای چنانه، مشکل ما در حال حاضر در روابط عمومی بعضی استان ها ترک کوزه نیست ،بلکه محتوی کوزه است ،کوزه وقتی خالی باشد ، از سالم و ترک خورده اش چیزی بیرون نمی ریزد ،تا راهی سبز شود.
آقای چنانه،بنده دست دریوزگی وگدایی علم روابط عمومی را پیش شما دراز می کنم و اگر در انتهای کلاس خود نگاه کنید، من را ته کلاس به عنوان یک شاگرد تنبل می بینید و خوشحالم که هم کلاسی های خود (آقایان:شاه چراغیان،پور میرزایی،توفان،حاجیوند،خلیلی و شفیعی) را در ردیف جلو کلاس می بینم.
آقای چنانه،کاش می شد ،در ارزیابی عملکرد درون سازمانی روابط عمومی های ادارات کل ،از کوزه استفاده می کردید. کاش می شد ،در این جلسات ،از هر استان یک نفر کارمند به عنوان مخاطبان درون سازمانی نیز دعوت می شد،کاش روابط عمومی تعاونی مصرف مهربانی می زد
به قول قیصر:وقتی به گلهای خانه با ناز ،دستی به روی سرو گوششان می کشی
یا آبشان می دهی
ساقه های بنفشه،با احترام و تواضع،سر در گریبان فرو می برند،حسن یوسف ،تمام جمال خودش را نشان می دهد.شمعدانی هم،با مهربانی دستی برایت تکان می دهد.
با اینکه شما را کم دیده ام،ولی دوستتان دارم حمید هرندی