بسیار خوشحال و خرسندم که به اندازه یک ملودی کوتاه ، فرصتی حاصل شد تا سرکی بکشم در تاریخ موسیقی و هنر شهرستان بافت ، که هر برگی از آن را ورق بزنی ، نام منوچهر افراسیابی را در برگ برگ آن می بینی.
سال های قبل از انقلاب را به یاد می آورم ، قامت مردی را می بینم که در آن روزها، با هر دم و بازدمش ،نت های روح بخشی را از دالان تنگ و تاریک فلوت برایمان به صدا در می آورد ، این روزها هر وقت فلوت عماد رام را گوش می دهم ، یادی هم از آقا منوچهر افراسیابی می کنم که برای ما یک عماد رام بود.
برای من بی هنر ، سخن گفتن از هنر و موسیقی و هنرمندی که هنرش به سن هنر و موسیقی شهرستان بافت می باشد ، خیلی سخت هست ، آن هم در محضر نازنین و هنرمند بنامی همچون دکتر پیروز ارجمند دوست داشتنی .
قصد و توان ندارم که نقش اقای افراسیابی را از دریچه موسیقی نگاه کنم ، من از این زاویه به نقش آقای منوچهر افراسیابی در درازای تاریخ هنر و موسیقی بافت نگاه می کنم ، که در روزگاری که هنر و موسیقی بافت ، در طبل و دهل ماندگار یا سرنای زنده یاد پور رضا خلاصه می شد ، هنرمندی برایمان فلوت می زد که صدای فلوتش به عنوان محملی برای درمان دردهایمان شفا بخش بود.
جناب آقای افراسیابی و هنر به روز ایشان را می شود در روزشمار موسیقی و هنر شهرستان بافت ورق زد ، در روزگار جنگ و آتش ،با تصنیف اسب کِهرش ،موسیقی ماندن و رفتن را می نواخت و در زمانی دیگر با تنظیم و اجرای ،ترانه معلم،در صدا و سیمای کشوری قامت رعنای معلم را تجلیل می کرد.
یال های آرشه ویولن آقای منوچهر افراسیابی در زمانی که موسیقی در شهر و دیار ما غریبه ای بیش نبود ، انگاری زنگ آهنگی بود بر تن خسته و پراکنده موسیقی بافت ، که این استاد در شکل گیری گروه های آوا و صدف آن را به رخ کشید.
گروه موسیقی صدف بافت به سرپرستی ایشان ، موج و اوجی بود پرطنین در موسیقی خواهران که قد علم کرد و علاوه بر اجراهای زیبا ، گامی بود در ترویج فرهنگ بومی و محلی شهرستان ، که ایشان آن را به زیور ذوق و سلیقه خود به نمایش گذاشت.
حرکت قابل تحسین ،خانم دهقانی در تجلیل از آقای افراسیابی ، تجلیل از موسیقی و هنر بافت می باشد و فرصت و غنیمتی است تا به پاس سالها خدمت ایشان در کسوت آموزگاری ،مربیگری و استادی ،بر دستان پرتوان این هنرمند بوسه ای بزنیم .
هنر و هنرپروری آقای منوچهر افراسیابی ، در قاموس موسیقی و ورزش بافت تعریف شده است ،من اگر لیاقت و هنر شاگردی ایشان را در عرصه موسیقی نداشته ام ، ولی افتخار این را داشتم که در مستطیل سبز فوتبال شاگردی ایشان را داشته باشم .
آقای افراسیابی را می شود در سه راس یک مثلث تعریف کرد، این سه راس عبارتند از: معلمی، موسیقی و ورزش
منوچهر ما در هر سه راس این مثلث ، یک الگو و یک سازنده بوده است ،هم در موسیقی که در گروه آوا و صدف شاگردان بسیاری را تربیت کرده است ، هم در مربیگری تیم فوتبال که شاگردان زیادی را پرورش داده است و هم در کسوت معلمی که نیاز به گفتن ندارد.
همیشه گفته اند زخمه های تار ولی من امروز می گویم : کرشمه های آرشه ویولن اقا منوچهر، همواره آرامش و سایه ای بوده است بر موسیقی این دیار ، در سایه این آرامش ، شاگردان زیادی توسط ایشان تربیت شده است که امیدوارم علاوه بر برگرفتن هنر موسیقی ایشان ، تواضع ،ادب و شخصیت مثال زدنی ایشان را شاگردانش تعلیم بگیرند.
حمید هرندی