با سلام جناب آقای هرندی
امیدوارم اگر شایسته بودم این مطالب را در وبلاگتان قرار دهید تا بتوانم تجربیاتی را هر چند ناچیز در اختیار شهرمان قرار دهم
من چندین سال هست که دیگه بافت زندگی نمی کنم اما هر از گاهی شاید سالی یکی دوبار به بافت میام و سری به این شهر می زنم تا شاید کمی از خاطرات گذشته را مرور کنم .
نکته ای که همیشه در ذهن من وجود داشته و دارد این هست که بافت پتانسیل توریستی بالایی دارد و هستند کسانی که حاضرند از این پتانسیل توریستی استفاده کنند اما پتانسیل توریستی به صورت بالقوه هرگز بالفعل نمی شود و بنابراین نمی توان به آن به چشم ابزار پیشرفت نگاه کرد .
نکته قابل تامل این هست که حتی کسانی که از شهرها و استان های دیگر به بافت می آیند از زیبایی های بافت به شگفت می آیند اما مسئله مهم برای من این بود که این تعریف چقدر درامد برای شهر دارد و وقتی فکر می کردم می دیدم هیچ،
اما چه باید کرد؟! از همه سخت تر این هست که بدانی صنعت توریسم سومین صنعت درامدزای دنیاست و در آینده ای نه چندان دور به صنعت اول دنیا تبدیل می شود و تو از بی صنعتی شهرت همچنان گله کنی حال انگار یک مسیر برای پیشرفت وجود دارد اما هنوز درامدی حاصل نشده نه تنها نشده که دلخوش کنکی شده برای دیدن تعداد اندک یا بیشمار مسافران استانی که بعضا اردوها و تورهای کوتاه و بلندی را به سمت بافت و مناطق توریستی اش انجام می دهند ولی اثری از درامد زایی را در این فرایند نمی توان دید مگر در خرید مقداری تنقلات یا کمی میوه و سیب زمینی و شایدم عسل و گردو و کشک و غیره
دوستی می گفت : مهمان نوازی چقدر تاثیر در جذب توریست دارد و استاد می گفت هیچ فقط تاثیر در جذب میهمان دارد چرا که توریست فرهنگ جذب توریست می خواهد نه میهمان نوازی و این موضوع من را به فکر فرو برد چرا که یاد میهمان نوازی مردم شهرمان افتادم و یاد این گفته پدر بزرگها و مادر بزرگها که می گفتند: میهمان حبیب خداست و بعد هم بهترین غذا را مجانی در اختیار میهمان می گذاشتند و با هزینه خود، میهمان را به مناطق تفریحی شهر می بردند و خلاصه سنگ تمام می گذاشتند و چنان می کردند و چنین می کردند و در نهایت میهمان را با رضایت خاطر و به به و چه چه که عجب جایی است این خبر ، چه باغاتی دارد این اسیا ب چفته و چه آب و هوای مطلوبی دارد شهر بافت ، راهی دیار خود می کردند و دریغ از یک ریال درامد زایی
یادم افتاد که دوستی می گفت : رفته به روستایی توریستی در ترکیه و از ورودی روستا یکی ویولون می نواخته و توریسیها پول می دادند دیگری صنایع دستی خود را عرضه می کرده و آن یکی اتاق های روستا را اجاره می داده و فلانی غذای محلی روستا را برایش می آورده و یکی هم از فرصتهای سرمایه گذاری روستا می گفته و بزرگ روستا هم از عضویت افتخاری توریستها و سفیران آینده روستا در شهرهای دیگر خبر می داده و خلاصه اینکه در این روستا توریست هم میهمان بوده و هم توریست هم پول خرج می کرده و هم ارزش این مکان را بابت پولی که خرج می کرده می دانسته ،همان دوست می گفت : که بود جاهایی که همان زیبایی را مجانی به نمایش می گذاشتند اما به آنجا نمی رفتیم چون از پز توریست بودنمان کاسته می شد و پولمان خرج نمیشد ، شاید ما یک صنعت بزرگ را در سرزمین کویری به نام جاذبه توریستی شهر بافت در اختیار داشته باشیم اما دافعه های توریستی و عدم برنامه ریزی مناسب و عدم وجود فرهنگ توریست پذیری این صنعت را در بافت متروکه کرده است .
راهکار ها چیست؟ همیشه ساده نیست چون عوامل یکی و دوتا نیست و همت دسته جمعی و آموزش و توسعه و تبلیغات را می طلبد از همین اینترنت می توان شروع کرد و چنان تبلیغی برای دیدن شهر راه انداخت که همه انگشت به دهان بمانند و از همین مردم شهر می توان شروع کرد و چنان سازماندهی برای کسب درامد راه انداخت که موتور این کارخانه چراغ خاموش شهر را برای اولین بار روشن کرد و انوقت خواهید دید رشد سریع شهر را ،چرا که هر کجا شور و شعف و زندگی برقرار باشد پیشرفت خودش به سراغش می آید.
صالح نظری متولد ۱۳۵۸ شهرستان بافت |