اندر حکایت تقسیم استان کرمان . . .
مدتی است که شایعاتی مبنی بر تشکیل استان جدید ” سبزواران ” با مرکز شهر جیرفت و جدایی بخش جنوبی استان پهناور کرمان پر رنگ تر شده است . البته این موضوع سال های سال است که از خواسته های اصلی هم استانی های جیرفتی ماست و در مناسبت های مختلف هم پیگیر آن هستند . ـ ولی ما در این مقال قصد پرداختن به این موضوع را نداریم و درصدد تأیید یا رد آن نیستم و اصولاً این امر ارتباطی به اهالی شهرستان بافت ندارد . ـ
موضوعی که اخیراً موجب نگرانی شدید مردم شهرستان بافت و تشویش اذهان آنها گردیده انتشار شایعاتی مبنی بر الحاق شهرستان بافت به این استان جدیدالتأسیس است که به هیچ وجه از جانب آنها قابل قبول نیست و پذیرفته نخواهد شد.
این عدم مقبولیت دارای دلایل و ادله ی محکم و بسیاری است که بیان آنها از حوصله ی این نوشتار و صبر وحوصله ی خوانندگان عزیز بیرون است و سعی می کنیم که صرفاً به صورت موجز به مهمترین و اساسی ترین دلایل بپردازیم .
۱- کاملاً واضح و مبرهن است که ارتباط چند صد ساله و حتی بیشترِ بافت با کرمان موجب ایجاد وابستگی ها ، علقه ها و تعلقاتی شده که به هیچ عنوان قابل گسستن نیست و اگر این امر به اجبار – که هرگز در ادبیات و قاموس نظام جمهوری اسلامی وجود نداشته و ندارد– صورت گیرد ، مانند جدا کردن فرزندی از مادرش است که عواقب غیر قابل جبرانی به همراه خواهد داشت . سکونت بیش از ۵۰ هزار نفر بافتی در شهر کرمان و ارتباطات عمیق خانوادگی و طایفه ای مردم این دو شهر ، بارزترین گواه بر این مدعاست و نگاهی گذرا به آمدوشدهای گسترده ی آخر هفته و تعطیلات مختلف بین این دو شهر حکایت از ارتباط ناگسستنی بافت با کرمان دارد.
۲- پیوستگی فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و حتی عاطفی بافت به کرمان در طول سالیان سال به اندازه ای شده که هرگز جدایی وگسستی بین آنها قابل تصور نمی باشد و هیچگاه نمی توان با تغییر خطوط روی نقشه ومرز بندی های آیین نامه ای و دستورالعملی آن را از بین برد . مطمئناً هیچگاه قطع این تعلق خاطر و وابستگی انجام شدنی نیست ودر صورتی که مردم مجبور به تبعیت شوند ، این متابعت کاملاً صوری و ظاهری بوده وصرفاً آنها را مجبوربه اطاعت از امری که هیچ توجیهی برای آن ندارند نموده و نوعی رنجیدگی خاطر از تصمیم گیرندگان را ایجاد خواهد نمود.
۳- بعد مسافت ، جاده ای صعب العبور، تفاوتهای اقلیمی، فرهنگی، اقتصادی و بسیاری از موارد دیگر نیز الحاق شهرستان بافت را به این استان جدید التأسیس تأییدو توجیه نمی نمایند وحتی طرح آن نیز گزینه ای غیر کارشناسی و بدون مطالعه و غیر قابل قبول است.
۴- معمولا استان های جدید التأسیس و بویژه مرکز این استان ها در چند سال اولیه برای تهیه ی زیر ساختها ، راه اندازی ادارات کل ، ساختمانها ، ماشین آلات وسایر تجهیزات و تأسیسات نیازمند اعتبارات هنگفت و نجومی هستند وطبیعی است سایر شهرستانهای تابعه این استان ها از همین آب باریکه اعتباراتی که بر خوردار هستند، محروم خواهند شد و باعث ایستایی آنها یا تبدیل به یک حرکت رو به عقب بشود.
۵- ضمن ابراز احترام به هم استانی های فعلی جیرفتی و ابراز امیدواری نسبت به محقق شدن آرزوی آنها مبنی برداشتن یک استان مستقل ، به نظر می رسد با گستردگی و جمعیت قابل توجه شهرهای جنوبی استان ، اصولاً آنها نیازی به اضافه شدن شهرستان بافت به استان خود ندارند و با همان شکل هم ، استانی بزرگ و بسیار پر جمعیت تر وگسترده تر از بسیاری استان های فعلی کشور خواهند داشت ، مگر این که در پشت پرده مقاومت هایی از جانب شهرستانهای جنوبی صورت گرفته باشد و هم استانی های جیرفتی چاره ی کار را در الحاق شهرستان بافت به مجموعه ی مورد نظرشان دیده باشند.
در پایان ضمن طبیعی دانستن نگرانی های مردم شریف شهرستان بافت به لحاظ مطرح شدن این موضوع ، از دولتمردان شریف و خدوم استان وکشور انتظار داریم که با درایت ، آیین نگری و واقع بینی ، حتی مقدمات خطور چنین افکاری را در اذهان مردم یک منطقه فراهم ننماید که بدیهی است عواقب ناخوشایندی را به دنبال خواهد داشت.
ابراز امیدواری می کنیم که برنامه های مسئولان استانی وکشوری به گونه ای طرح و اجرا شود که مشکلات مناطق مختلف استان و کشور بررسی و در جهت حل آنها اقدام شود، نه اینکه برای هر یک مشکل در یک منطقه،مشکلات متعدد دیگری را به سایر شهرها و مناطق تحمیل نماییم و به قول معروف برای در ست کردن ابروی یک بخش چندین چشم را کور کنیم.
در پایان ذکر این نکته هم ضروری می نماید که اخیراً زمزمه هایی مبنی بر تشکیل استان ” سمنگان ” به مرکزیت سیرجان و الحاق شهرستان بافت به این استان نیز مطرح شده است ، صرف نظر از اینکه اصولاً چنین شایعات و خبرهایی تا چه اندازه احتمال وقوع دارند و اصولاً آیا در سطح تصمیم گیری کلان مملکتی مطرح هستند یاخیر ، به هم استانی های محترم اعلام می کنیم که شهرستان بافت با داشتن استعداد های سرشار انسانی و نیروهای تحصیل کرده و متخصص ، گوشت قربانی و توپ فوتبال نیست که هر روز شهری داعیه ی مالکیتش را داشته باشد، شهر بافت ومردمش دارای هویتی چند هزار ساله و ثابت شده هستند که فارغ از برخی ارتباطات در تصمیم گیری های کلان کشوری و استانی، اگر امروز از نظر جمعیت مشکلی نداشت و چند بخش نشده بود ، خود می توانست به عنوان یک مرکز استان مقتدر حتی داعیه زیر پوشش گرفتن هم استانی های غربی و شرقی را نیز داشته باشد .
از فرصت استفاده کرده و از مسئولان محترم کشور و استان خواهشمندیم که در تصمیم گیری های اینچنینی حتماً عزت ، علو طبع ، سطح فرهنگی ، اجتماعی ، علمی و…..و از همه مهمتر شخصیت و احساسات مردم یک منطقه را که کانون پرورش فرزندانی برومند و لایق برای میهن اسلامی است دقیقاً در نظر داشته باشند و اگر لطفی دارند گلی به سر خود مردم بافت و این شهرستان محروم بزنند و بخشی از مشکلات بسیار آن را حل کنند نه این که از آن به عنوان دستاویزی برای گسترش بقیه مناطق استان بهره ببرند.
علیرضا کاشانی