«آبادو» یا آبادونو
آبادو یا آبادونو ابیات شعر گونه ای بود یا هستند که در مراسم حنابندان ، عروسی ، ختنه سوری و سایر جشن های خانوادگی در شهرستان بافت توسط دو یا چند نفر همخوانی می شد.
در آبادونو در وصف خواهر یا برادر ، عروس و داماد ، پدر و مادر و سایرصفت ها و آمال و آرزوها ابیاتی در قالب شعر توسط دو تا چهار نفر که خانم بودند ، همخوانی می شد.
به یاری خداوند متعال در تلاشم این ابیات و اشعار که جزئی از آداب ، رسوم و فرهنگ مردم بافت می باشند را جمع آوری و همه با هم آنها را نجوا کنیم.
امیدوارم شما عزیزان در جمع آوری این رسم زیبا بنده را یاری نمائید و در ارسال ” آبادونو ” و حفظ و احیای این بخش از فرهنگ شهرمان سهمی داشته باشید.
در همین جا لازم می دانم از سرکار حاج خانم نصرت ریاحی و فرزند برومندشان ( علی شیبانی) کمال تشکر را داشته باشم که با ارسال این ابیات زیبا ” آبادونو” سهمی بسزا در حفظ و انتقال آن داشتند.
با امید به اینکه سرکار خانم ریاحی که اصالت و نجابت یک خانواده و فامیل با قدمت و اصیل بافتی را در شناسنامه خود دارند، باز هم این بچه قوم خویش را مرهون لطف خود قرار داده و گنجینه آبادونو و کردی های خود را بر رویم بگشایند.
پیش تختت گُل بکارم پس تختت زعفران
گه به عطر گُل بیایم گه به سیل زعفران
******
چشم چشم زاغ تو مادر نبیند داغ تو
صدو بیست سال زنده باشی گُل بچینم از باغ تو
******
من منم یل دوز منم انگشتر فیروز منم
ای قدر ایراد نگیرد مادر عروس منم
******
ای حمومی ، ای حمومی راه حمومت کجا
کیسه مالت مخمله سنگ پاشویت طلا
******
داماد ما یگونه ی مثل برنج دونه ی
شب ها به کوه لاله زار روزا به مکتب خونه ی
******
حمید هرندی