عاشورای حسینی و راز جاودانگی آن در شهرستان بافت
بر بلندای مسجد جامع بافت ، بر فراز بام منزل مرحوم حاجی محمد شفیعی ، بر سقف بلند منزل مرحوم حاج قاسم اعتمادی و بر گنبد های سرای روشن مرحوم پرنده غیبی صدای دلنشین نواختن طبل عزاداری فضایی روحانی بر شهر حاکم کرده است .
با طنین حزن انگیز طبل مردم سراسیمه و عاشق وار راهی مراسم روضه خوانی و عزاداری سرور آزادگان می شوند تا درس و سرمشق های عاشقی و آزادگی را فرا گیرند.
حضور همشهریان با دل های غمناک و در عین حال سرشار از شور و هیجان عاشورایی در ساعات قبل از شروع مراسم برای پیدا کردن جای مناسب بسیار چشمگیر است ،بطوریکه با شروع مراسم دیگر جای سوزن انداختن هم دیگر نیست.
مرحوم درویش بهرامی پیش از روضه خوانی شروع به خواندن پا منبری می کند، روحانیون مراسم بنا به دعوت بانی جلسه یکی پس از دیگری در مراسم حضور پیدا می کنند .
مرحوم سید حسن موسوی ، مرحوم کربلایی حسین نیک نفس ،روحانی روشندل حاجی علی حسینی ،برهان، شیخ الرئیسی ،موحدی و…
پس از سخنرانی روحانیون دسته های زنجیرزنی حضور پیدا می کنند و چه رسا و دل انگیز اسکندر کاشانی نوحه می خواند.
۳۵ تا ۴۰ سال از آن روزگاران می گذرد و هنوز که هنوز است پس از این همه سال ، حس غریب یا آشنایی در این ایام بافتی ها را از سراسر کشور فرا می خواند و چه آشنا همه می آیند و دور هم جمع می شوند و خاطره ها و یادها را زنده نگه می دارند.
گرچه این روزها در منازل مرحوم شفیعی،مرحوم حاج قاسم اعتمادی و مرحوم پرنده دیگر مراسم روضه خوانی برپا نیست ، ولی مردم همواره از این بزرگواران که در آن روزها با کمبودهای فراوان ، سخاوتمندانه و زیبا این مراسم را برپا می کردند ، یاد می کنند
در آن روزها مراسم عزاداری در منازل این بزرگواران بر اساس هماهنگی هایی که بعمل می آمد برگزار می شد: ساعت ۳تا ۵ بعدازظهر مراسم روضه خوانی در منزل مرحوم حاج قاسم اعتمادی و منزل مرحوم حاج محمد شفیعی( کربلایی حاجی) ،ساعت ۷ تا ۹ شب مراسم در منزل مرحوم پرنده و یا در مساجد جامع و صاحب الزمان (عج)
صدای طبل موندگار ساعاتی قبل از مراسم نواخنه می شد، هر ضربه ای که بر طبل زده می شد احساس عجیبی درآدمی بوجود می آورد. نمی دانم احساس وجد بود یا احساس حزن و اندوه ، هرچه بود احساس زیبایی بود که دوست داشتی پس از شنیدن آن به نواختنش لبیک بگویی و دعوتش را اجابت کنی ، یادش بخیر و یاد آن بزرگواران نیز بخیر و روحشان شاد باد.
در شب شام غریبان ، مردم دسته دسته به منزل مرحوم حسین خان هرندی می آمدند و تمثال امام حسین (ع) را زیارت می کردند و ضمن روشن کردن شمع و دخیل بستن، نقل و نخود کشمش خود را تبرک می کردند.
یادم می آید در آن روزها هرکس که در این مراسم حضور پیدا می کرد، می توانست سرمشق هایی از تعبد و تعقل فرا گیرد و در کلاس کربلا ،عرفان، آزادگی ،عشق و محبت ، گذشت و…را در بهترین جلوه هایش فرا بگیرد.
به نظر این حقیربا گذشت سال ها و پای نهادن به عصر تکنولوژی ،نیاز ما انسان ها به زلال عاشورابیش از پیش احساس می شود و با پرگار عاشورا باید عشق ، ارزشها، آزادگی و عاطفه ها را ترسیم کرد.
کاش ! ! ذهنم یاری می کرد و از تمام همشهریانی که در گذشته در ایام عاشورا و محرم بانی مراسم بودند یادی می کردم ، بهر حال اگر آنها نیستند ولی هنوز سفره امام حسینی در منازلشان پهن و هر تاسوعا و عاشورا میزبان سیل عزاداران است.
یاد این بزرگواران همشهری گرامی باد (( مرحوم کربلایی حاجی شفیعی ،مرحوم حاج قاسم اعتمادی ، مرحوم پرنده غیبی ، مرحوم محمود اعتمادی ، مرحوم درویش امجدی ، مرحوم حسین خان هرندی، مرحوم رحمت ا…خان شهابی ،مرحوم مهدی خان خوارزمی ،مرحوم سالاری ،مرحوم ابوالفتح خان شهابی ،مرحوم عباس محمدی ،مرحوم عوض محمدی و….))
اگر شما هم کسی را یادتان آمد برایم پیام بگذارید تا به مطلبم اضافه کنم. حمید هرندی