تاریخ آب و آبیاری شهرستان بافت ( قسمت سوم –صوغان )
صوغان در ۱۷۰ کیلومتری جنوب شرقی بافت و در حوزه ارزوییه قرار دارد.صوغان دارای ۲۴ پارچه آبادی می باشد که مهمترین آنها عبارتند از :سرخان ، علی آباد ،گچین ، آتشین ، ابراهیم آباد، امیر آباد و دشت ده ، گل بند و باغان .
در مورد نامگذاری صوغان ، نظریات مختلفی وجود دارد. بر پایه ساکنان منطقه نام اولیه صوغان ( چوگان ) بوده که افراد و سوارکاران طوایف در دشت سرسبز آنجا ، چوگان بازی می کرده اند. بعضی دیگر می گویند نام اصلی آن ( سوغان) بوده که به معنای دواندن و آماده کردن اسب برای شرکت در مسابقه است.
و دیگر نظر در این مورد مبنی بر واژه ( زوغ) به معنی رودخانه همیشه پر آب و زوغان به معنی محلی که رودخانه پر آب دائمی دارد و از سویی ( صوغ ) به معنی محلی است که آب در زمین فرو می رود و صوغان نام مکانی آن است.
کاریز های : (قنوات ) مهم صوغان شامل : کاریز سرخان به درازی : ( طول) ۸ کیلومتر ، کاریز علی آباد به درازی ۷ کیلومتر و کاریز دهان که از همه قدیمی تر می باشد قدمت آن به زمان سکونت انسان ها در تپه یحیی می رسد.
کاریز سرخان در هر نوبت ویرانی خود عده ای از افرادی را که برای مرمت و بازسازی ان اقدام کرده اند به کام مرگ کشیده است و به همین علت به سرخان به معنی سرخی خون یا سرخون مشهور شده است.
کاریز : ( قنات) دولت آباد در منطقه صوغان حفر شده و به سبب شیب تند مسیر ۳۰ کیلومتری آن تا دولت آباد کانال کشی بوده و اکنون ویران شده است.
از آسیاب های بنام صوغان می توان به آسیاب زارعین و آسیاب دهانه کوه زیارت اشاره کرد.
مالکیت کاریز ها( قنوات ) عمومی است .چهاردانگ و چهار تسبیح از کاریز علی آباد و دو دانگ از کاریز سرخان وقف امام زمان (عج) است که سال ها پیش توسط افرادی به نام عبدالکریم و عبدالرحیم که از مالکان منطقه بوده اند ، وقف شده است.
صوغان ، سرزمین چشمه سارهاست .چشمه زیارت شاهزاده زکریا از همه معروف تر می باشد.
بعضی معتقدند که زکریای نبی در این منطقه می زیسته و زیارت شاهزاده زکریا هنوز هم مشتاقانی دارد . یحیی وفرزند زکریا در همین جا به شهادت رسیده و نام تپه یحیی بنا به روایتی به آن زمان و یحیی بر می گردد. می گویند : خون یحیی آنقدر جوشیده تا برای بندآمدن آن به اندازه این تپه خاک ریخته اند. منطقه آشین نیز آشیانه اصلی و دروازه ورودی منطقه به حساب می آمده است.
برگرفته از کتاب تاریخ آب و آبیاری استان کرمان نوشته : محمد برشان