شما هم ۵ دقیقه نطق کنید فقط ۵ دقیقه ، ۵ دقیقه تصورمان این باشد که نماینده مردم بافت در مجلس شورای اسلامی شده ایم و بر جای دکتر منظری نشسته ایم ، امروز نوبت نطق میان دستور شماست ، در این ۵ د... ادامه مطلب
به یاد مهربونی های همه بی بی ها انگاری همین دیروز بود ، داشتن بی بی برای هر خلق خدا آرزو بود ، بی بی مهربون ترین موجودی بود که بازیگوشی های دوران کودکی را تحمل می کرد ، چارقد سفید بی بی ، من... ادامه مطلب
مناظره قلو با دوتا هلو و پَرکی زردآلو ( طنز گرانی میوه ) *من ابتدا از حضور گرانقدر شما و قرب و عزتی که این روزها پیدا کرده اید ، تشکر می کنم و بخودم می بالم که از نزدیک رخسار زیبای شما را... ادامه مطلب
من بافتی ام کنش اول : برای انجام کاری به محل کارش رفتم ، سراغش را گرفتم ، کسی او را نمی شناخت ، من هم او را تا بحال ندیده بودم ، فقط می دانستم او بافتی و همشهری من است ، داشتم محل کارش را ت... ادامه مطلب
چرا وقتی به دنیا آمدی ، زدی زیر گریه چرا نخندیدی ؟ چرا لبخند نزدی ؟ چرا همان لحظات نخست به جای استراحت ، زدی زیر گریه ؟ آخه دلیل نداشت بخندم ، خسته و مانده ، کوفته و درمانده ، ناتوان و ترس... ادامه مطلب
نامه به فردوسی در روز فردوسی ای نامه که می روی به سویش از جانب من بگو به روحش حکیم جان درود عجب خفن بازاری است ، یکی رفیق فابریکی می طلبد ، یکی کلیپس عشقه دیگری شده ، یکی پوستر محبت یکی... ادامه مطلب
مقدم کریمه تب کریمه کنگو به شهرستان بافت مبارک با خبر شدیم تب کریمه و سوزان کنگو پس از تشریف فرمایی به مشهد ، سیستان و مازندران ، به استان کرمان تشریف فرما شدند و در بدر ورود سری به وکیل آب... ادامه مطلب
کوچه پس کوچه های قدیمی بافت بوی دیوارهای کاهگلی باران خورده ، بوی پونه و دوستی های بی بهونه ، شکوفه های درختان به و نگاه جستجو گر پیرمرد خسته بیل بر شونه جوان پسرکی ، ۱۶ ، ۱۷ ساله چقدر غری... ادامه مطلب
حیاط سنگفرش بود و حوض آبی در وسط و هندوانه هایی که در آب تمیز حوض شناور بودند ، حیاط منزل ما ، مانند حیاط منزل شما همواره توسط مادر آبپاشی می شد و کوچه هم گل آبپاش بابا ظهر که به منزل می... ادامه مطلب
روز پدر روزی به رنگ آفتاب بگذار با تو عالم خود را عوض کنم یک لحظه تو به جای من و من به جای تو این حال و عالمی که تو داری ، برای من دار و ندار و جان و دل من برای تو سلام ، سلامی به... ادامه مطلب