پسرکی دو سیب در دست داشت، مادرش گفت: یکی از سیب هایت را به من میدی؟پسرک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب ! لبخند روی لبان مادر خشکید! سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش نا امید شده، اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت: بیا مامان! این یکی، شیرین تره!!!! مادر، خشکش زد، چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود!
اینها را گفتم تا به اندیشه ها و قضاوت هایی که گاه ، به ذهن ما وارد می شود ، برسم.
نمی دانم چرا درقضاوت کردن ،کمی تاخیر نمی اندازیم و فرصتی را برای توضیح به طرف مقابل نمی دهیم!!!
شاهکار زندگی چیست؟ این که در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سوء استفاده نکنی، این شاهکار است.
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ “ﺗﺤﻤﻞ” ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ “ﻗﻀﺎﻭﺕ” ﻧﮑﻨﻴﻢ، گاهی چون صبر نداریم اینقدر سریع قضاوت می کنیم که بعد از مدتی خودمون هم موندیم این چه قضاوتی بود ما کردیم و یا شرمنده می شویم، گاهی خیلی از فرصت ها را هم از خودمون و هم از دیگران می گیرم، فقط بابت اینکه خیلی زود قضاوت کردیم و شاید باید اجازه می دادیم، طرف مقابل هم صحبتی بکنه، شاید ما فرصتی طلایی را از طرف مقابلمان گرفته باشیم و حتی از خودمان.
ای کاش به جای قضاوت کردن دیگران وقت می گذاشتیم بیشتر بشناسیم اونها رو، وقت میذاشتیم کمکشون کنیم برای بهتر شدن، باور کنید این طوری دنیا هم جای بهتری برای زندگی کردن میشد، شاید نیاز به کمی و حتی به خیلی از خود گذشتگی داشته باشه ولی به نظر من خیلی ارزشش رو داره، خیلی از رفاقت ها رو دیدم که به خاطر قضاوت کردن های زود هنگام به هم خورده، به خاطر عدم صبوری ما، باور کنید، دوستی های خوب توی این دنیا بزرگ ترین گنجینه های ما هستند، باید در حفظ اونها نهایت تلاش رو بکنیم که وقتی از دست می روند، روزها، هفته ها، ماه ها ، حتی سال ها در ناراحتی از دست دادنشون خواهیم بود و گاهی هم همه چیز رو از دست می دهیم.