دگماتیسم یا جزم اندیشی
فارغ از تعاریف جزم اندیشی یا همان دگماتیسم و خشک اندیشی که در جامعه مطرح هست و طرفداران هر اندیشه و فکر که طرف مقابل را دگم یا خشک اندیشه می انگارند ، ضرورت دارد نگاهی تاریخی به این موضوع در کشور خودمان داشته باشیم.
پافشاری بر درستی یک مطلب و داشتن تعصب و باور های ثابت ، بدون بازنگری و تجدید نظر ، دگماتیسم یا جزم اندیشی است و ربطی هم به دین ، مذهب ، چپ ، راست و ملی گرا و….ندارد و می شود از زمان استبداد قاجار و تولد مشروطه خواهی و سپس انقلاب اسلامی دنبال آن گشت.
به عبارتی :جزم اندیشان و خشک اندیشان ایران در طول زمان بوده اند و در هر دوره ای رنگ و لعابش فرق کرده است ،این دگم ها،باورهایشان هیچگاه تغییر نمی یابد و زمان و تحولات تاریخی برایشان تعریفی ندارد ، زیرا چارچوب ذهنی و بینشی آنان به اندازه الفبای جزم اندیشی تعریف شده و ظرفیتی برای باورها و تفکر متفاوت ندارد.
جزم اندیشی در طول زمان سبب تولد جزم اندیشی ضد خود شده است یعنی استبداد قاجار سبب شد مشروطه خواهی که ضد استبداد بود ، متولد بشود ،آزادیخواهی مفرط مشروطه که رنگ و لعاب ملی گرایی داشت ،سبب دیکتاتوری و سپس منجر به انقلاب اسلامی شد.
با تولد انقلاب ، شاهد بوجودآمدن انواع و اقسام دگم اندیشی های سیاسی، مذهبی و…بوده و هستیم که برای نوع سیاسی آن می شود دو گرایش اصلاح طلب و اصولگرا را مثال زد.
این دو گرایش هیچ اندیشه سیاسی جز اندیشه خودشان را قبول ندارند و همه چیز را از زاویه اندیشه خود نگاه می کنند و به همین خاطر تغییری در تفکرشان بوجود نمی آیدو فقط رنگ و لعاب جزم اندیشان تغییر می کند.
امید آنکه از لایه های سخت رسوب گرفته جزم اندیشان و خشک اندیشان ،اندکی تغییر و تحول عبور کند که همین اندک تغییر ، گامی است رو به جلو برای بهتر شدن.