جنگل و مرتع هکتاری چند ؟
جسارت و خسارت ، اینها واژه هایی هستند که در جنگل ها و مراتع کشور ما کاربرد زیاد دارند ، به راحتی اره و تبر در دست می گیرد و با جسارت هزاران هکتار جنگل و مرتع را تخریب می کند و اگر به دست قانون بیفتد ، پرداخت خسارت ، راحت ترین راه قانونی تخریب جنگل و مرتع ، برایش تعریف می شود !
بهانه برای تخریب جنگل ها و مراتع در کشور ما زیاد است ، توسعه راه های ارتباطی ، انتقال انرژی ، سد سازی ، راه سازی ، توسعه صنعت ، توسعه کشاورزی ، شهر سازی ، رشد جمعیت و ارتزاق و…بهانه هایی هستند که اگر در مقابل اجرای هر کدام از آنها مخالفتی صورت بگیرد، هزار برچسب و صفت ناروا بر پیشانی ات می کوبند و بسان همان جنگل و مرتع تخریبت می کنند.
وقتی سخن از توسعه صنعت ، کشاورزی ، انرژی ، راه سازی و…پیش می آید ، منابع طبیعی با آن پیکر نحیف و خمیده اش قربانی و فدای توسعه می شود.
توسعه منابع طبیعی هیچگاه در این مرز و بوم اولویت هیچ دستگاه ، سازمان و وزارتخانه ای نبوده ، حتی در خود وزارت جهاد کشاورزی که متولی و ارباب منابع طبیعی کشورمی باشد ، وقتی صحبت از نان و قوت مردم می شود ، چغندر و لبو حرفشان بیشتر از منابع طبیعی خریدار دارد!
وقتی صحبت از تعادل دام و مرتع می شود ، تأمین گوشت مردم بر اصلاح و احیای مراتع می چربد ، وقتی از تغییر کاربری اراضی منابع طبیعی به اراضی کشاورزی صحبت به میان می آید ، منابع طبیعی بستر کشاورزی تعریف می شود ، وقتی صحبت از اسکان عشایر می شود ، باز هم حرفت در این وزارتخانه خریدار ندارد.
در جایی از این مرز و بوم ماشین آلات راه سازی به بهانه توسعه راه های ارتباطی در حال تخریب جنگل و مرتعند ، در جایی از این مرز و بوم دستگاه های غول پیکر به بهانه سد سازی در حال تخریب جنگل و مرتعند ، در جایی از این مرز و بوم بیل های مکانیکی و دینامیت ها به بهانه توسعه معادن در حال تخریب جنگل و مرتعند ، در جایی از این مرز و بوم تراکتورهای شخم زن با تغییر کاربری در حال کاشتن شلغم و یونجه اند ، در جایی از این مرز وبوم عده ای در بستر این منابع در حال کاشتن لوله و دکلند ، در جایی از این مرز و بوم عده ای در حال الک کردن شن های بیابان و جدا کردن براده اند ، در جایی از این مرز و بوم …..
آری ! اینها همه اولویت این مرز و بومند و این روایت و سرگذشت تلخ ادامه دارد ، در این روایت تلخ ۲۲ درصد از جنگل های شمال کشورطی ۳۰ سال گذشته نابود شده است ، در نابودی این میزان از جنگل های شمال هیچگاه حفظ این جنگل ها در اولویت نبوده است و طرح و پروژه های گوناگون بدون هیچ مقاومتی از سوی مسوولان و متولیان اجرا شده است و در مواردی که مردم در این نابودی نقش داشته اند ، با پرداخت خسارت موضوع حل و فصل شده است.
تازه دردآورترین بخش موضوع اینجاست که پرداخت خسارت ها بیشتر اقتصادی برآورد شده و میزان درختان قطع شده و ارزش چوب آن محاسبه و خسارت گرفته شده است ، در صورتی اگر ارزش زیست محیطی جنگل و مرتع از نظر تولید اکسیژن و حفظ آب و خاک وبستر حیات…محاسبه می شد، موضوع فرق می کرد و شاهد این میزان از تخریب جنگل ها و مراتع نبودیم.
بهر حال به نظر من نخستین گامی که باید برای حفظ و حراست از جنگل ها و مراتع برداشته شود ، این است که : بین زراعت و منابع طبیعی فرق قائل شویم و با تشکیل وزارت منابع طبیعی و محیط زیست ، اولویت بایسته و شایسته را به بستر حیات مردم هدیه بدهیم.
اگر این شود ، آنوقت اگر اشتباه و خطایی در کاشت شلغم و چغندر رخ داد ، می دانیم بعد از گذشت یک کشت ۶ ماهه یا یک ساله متولیان کشاورزی همه چیز را به حال اولش بر می گردانند و متولیان منابع طبیعی هم می دانند که اگر خطا و اشتباهی در حفظ و حراست از جنگل ها رخ بدهد ، حداقل ۱۰۰ سال باید تلاش کنند تا شاید به حالت اول بر گردند.
ای کاش فرق تاغزار با باغزار ، سرو ناز با پیاز ، راش با ماش ، مرتع با مزرع ، نان با جان ، راه با چاه ،دام با کام ، لوله با گلوله ،جمعیت با ظرفیت وهستی با نیستی را یک بار دیگر برای ما تعریف می کردند !
راستی ! جنگل و مرتع هکتاری چند ؟! حمید هرندی