آن روزگاران گفته های آقای محمد علی ملایی از کارکنان قدیمی شهرداری از سال های د ور همزمان با سقوط دولت دکتر مصدق مرحوم مهدی خان خوارزمی ( اولین شهردار بافت ) از کار کنار گذاشته می شوند و فردی... ادامه مطلب
نامه ای برای شما سلامی چه بوی خوش آبادی خدمت دوست صحرا دلم ، غریب کویر که از نگاه مهربانش به مطالب و دست نوشته هایم احساس رضایت و رفع خستگی می کنم. همچنین عرض سلام و ارادت دارم خدمت تمام ع... ادامه مطلب
چندی پیش یکی از دوستان به نام غریب کویر در بخش نظرات برایم درددل کرده بود و نوشته بود: یک روز که غربت ، دلم را آزرده بود و دلزده بودم از هر چیز که با لعابی رنگ شده باشد ، دوستی وبلاگ شما را... ادامه مطلب
سلامی گرم خدمت مردی که مثل هزاران بافتی دیگر،عاشق شهرش است. طبق قولی که داده بودم؛متنی را برایتان آماده کردم.البته با آن چیزی که درذهنم بود،تفاوت بسیاری دارد.راستش می خواستم که یکی از متن ها... ادامه مطلب
یاد آن روز بخیر یاد آنروز بخیر که مادر بِنه در هاون می کوبید باسنش سخت به هم می جنبید پدرم می خندید چشم من خیره به حرفای دوتای زن و مرد مادرم گفت که کوفت قاتق ظهر همین است که می بینی چو خط... ادامه مطلب
معرفی آثار و نوشته های شاعر پژوهشگر عیسی معینی من دلی را دوست دارم که اندر سینه ام هوشیار باشد دیده بر دوزد به هر آشف... ادامه مطلب
شهر من بافت شهر من “بافت” عجب بار و بری دارد او خاک زرخیزتنش بوئی از مشک تری دارد او مردمی اهل دل و کوشش بیدار نظر همچومرغی به گلستان وطن بال وپری دارد او گرچه محروم تر از خطه م... ادامه مطلب
آه ز دست مادرم ” آه ز دست مادرم ” شعری است از شاعر همشهری ( عیسی معینی) و حکایتی است شیرین از مادرانی که برای فرزند خود ، همسر می گزینند و اگر لب به سخن باز کنی که مادر ! من دل... ادامه مطلب
در وصف شهر بافت بافت من نام بلندت ز خدا می خواهم زادگاه منی و این به دعا می خواهم شهر فرهیختگان و همه صاحب نظران در همه ملک و جهان وصل ترا می خواهم رابر از باغ بهشت گو خبر آورده خبر را روی ز... ادامه مطلب
برای دلتنگی های دوست و همشهری مالزی رفته ام اشاره : چندی پیش دوست و همشهری عزیزی که برای ادامه تحصیل جلای وطن کرده است ، من و وبلاگم را مورد محبت قرار داد و واینگونه دلتنگی هایش را از شهر و... ادامه مطلب