مرحوم حاجی محمد شفیعی بافتی{کربلایی حاجی شفیعی) مردی از جنس مهربانی ،توسعه و دوراندیشی
روزی دل من که تهی بود و غریب
از شهر سکوت به دیار تو رسید
در شهر صدا که پر از زمزمه بود
تنها دل من قصه مهر تو شنید
چشم تو مرا به شب خاطره برد
در سینه دلم از تو و یاد تو تپید
فکرها می کند،نقشه ها می ریزد و آرزوهای بلند را برای خدمت به مردم درمغز خود ترسیم می کند.
روزی به فکر ساختن مسجد بر می آید.روزی سودای احداث و راه اندازی بازار را درسر می پروراند.روزی به فکر ساختن حمام عمومی شهر و روز دیگر تنها پمپ بنزین شهر را راه اندازی می کند.
آنگاه به فکر آرد کردن غله مردم و راه اندازی آسیاب آبی می افتد و دیگر روز راه ارتباطی سیرجان –بافت و بافت – انجرک را با سرمایه خودش آسفالت می کند.
روزی دیگر به فکر تن خسته مسافران و رهگذران فرو می رود و تنها مسافرخانه بافت را احداث می کند و آن یکی روز ساختمان های بانک ملی ،بانک سپه و بانک صادرات را می سازد.
دمی دیگر منزلش مأوای مسافران خسته و غریب می شود و دستان پر مهرش نان آور خانه فقیران وآنگاه که سوز سرما،فقیر وفقیران را بیش از همه می سوزاند،گالن نفت به دست می گیرد و گرما بخش خانه آنها می شود.
آری! هنوز که هنوز است ،خدمات و آثار خیر او در گذر ایام رنگ نباخته و مسجد کربلایی حاجی ،بازار کربلایی حاجی،پمپ بنزین کربلایی حاجی،حمام کربلایی حاجی ،مسافرخانه کربلایی حاجی، آسیاب کربلایی حاجی ،سینما کربلایی حاجی ،مهربانی های کربلایی حاجی ،فقیرنوازی های کربلایی حاجی، بذله گویی های کربلایی حاجی،مهمان نوازی های کربلایی حاجی،ارادت کربلایی حاجی به ائمه اطهار و مجالس عزاداری کربلایی حاجی ورد زبان مردم بافت می باشد.که البته انتظار این است که در قبال این همه خدمت به نوعی دیگرخوبی ها و زحمات آن مرحوم ارج نهاده شود.
آری سخن از مرحوم حاجی محمد شفیعی یا بقول خود مان کلاحاجی شاید در این نوشتار برای من کاری بسیار سخت باشد بخصوص وقتی که می بینم تا بحال حتی یک خط و یک سطر در مورد این مرد خیرو کارهایی که او برای توسعه بافت کرد ، به نگارش در نیامده است.
مرحوم حاجی محمد شفیعی (کربلایی حاجی)در سال ۱۲۹۷ در شهر بافت متولد شد و در ۱۳ سالگی پدرش را که معمار بود از دست داد.وی شغل پدر را پیشه کرد وبا معماری و ساخت و ساز منشأ خدمات بسیاری برای شهرستان بافت شد.
وی با ماله بنایی در حقیقت ناملایمات زندگی را ماله می کشید و در هر کاری که گرایش و رغبت همگانی را در پی داشت ،پیشرو و معمار بود،پیشتازی در کارهای خیر و عام المنفعه و شادکردن و شعف چهره های غمگین بخش وسیعی از زندگی این مرد خیر بود.
مردمداری ،بخشندگی،کمک به همنوع،بذله گویی و شوخ طبعی،سخت کوشی و خود راوقف رفاه و آسایش مردم از خصیصه های بارز او بود.
در روزگاری که n.g.o یا سازمان های مردم نهاد را کسی نمی شناخت او به تنهایی یک n.g.o فعال و کارآمد بود و با روابط عمومی قوی و اثر گذاری که داشت در پلک بهم زدنی آشنای غریبه ها می شد و با روی باز و گشاده گرد و غبار غربت را از چهره ها می زدود.
تهیه و تدارک جشن های عروسی برای افراد بی بضاعت،بردن نفت در پاسی از شب برای فقیران،احیا قنوات و عمران اراضی،احداث منزل برای یکی از سادات مورد توجه مردم بافت ،در اختیارگذاشتن زمین به اداراتی از قبیل :(دارایی ،مهمانسرای دادگاه بافت،هنرستان شهید مصطفی خمینی(ره)) ،احداث پمپ بنزین ،احداث مسجد صاحب الزمان (عج) ،احداث گرمابه عمومی ،احداث آسیاب آبی ،احداث و راه اندازی بازار قدیم بافت ،آسفالت جاده بافت –سیرجان و بافت –انجرک و تلاش و پیگیری برای شروع بکارکردن فرمانداری و شهرداری نمونه ای از آثار و خدمات نیک و بیادماندنی مرحوم کربلایی حاجی است که مردم شهر بافت باید قدردان باشند و خدمات و شخصیت او را به جوانان همشهری معرفی کنند.
یادش بخیر ؛ او همیشه قلبش را به باغ مهربانی ها می برد و به درختان قرض می داد.
گفتنی است :در اکثر کارهای خیر مرحوم کربلایی حاجی محمدشفیعی ،برادر بزرگوارش حاجی احمد شفیعی نیز شریک و نقش آفرین بود.
…و یادی هم داشته باشیم از دیگر برادر بزرگوار مرحوم شفیعی،که نقش بسزایی در تعلیم و تربیت تحصیلکرده های بافت داشته است ،آری مرحوم تقی شفیعی را می گویم که علم و دانشش زبانزد عام و خاص بود .
فرزندان مرحوم حاجی محمد شفیعی نیز با گذراندن تحصیلات عالیه هر کدامشان درسنگری به خدمت و خدمتگزاری مشغولند و عبارتند از :مریم شفیعی (پزشک)، مهین شفیعی (دندانپزشک )،شیرین شفیعی(کارشناس علوم اجتماعی)،حکیمه شفیعی(کارشناس علوم تربیتی )نرگس شفیعی(آموزگار بازنشسته) و حسین شفیعی(کارشناس هنرهای زیبا)
افسوس !که فقر عظیمی از کلمات و واژه ها بر قلمم جاری است و گر نه بیش از این و به از این می بایست برای آن مرحوم و کارهای خیرش که برای توسعه بافت در آن برهه از زمان بسیار نقش آفرین بود ، می نوشتم.
حمید هرندی