*برای نخستین بار با این نام و نشان در دنیا به دنیا آمدم ، تاریخ و لحظه ورودم به دنیا در کتابچه ای جیبی که ۵۴ سال آن را نگه داشته ام ، ذکر شده است .
این کتابچه جیبی تحت عنوان ” سجل یا شناسنامه ” توسط انتشاراتی ثبت و احوال بافت با نویسندگی اکبر هرندی و بانو افضل زندی در نخستین فصل ، نخستین ماه و نخستین روز سال ۱۳۳۷ در شهرستان بافت منتشر شده است ، این کتابچه جیبی نخستین سجلی است که توسط انتشاراتی ثبت و احوال در سال ۱۳۳۷ منتشر و در اختیار صاحب امتیازش قرار داده شد.
در صفحه دوم این کتابچه در سال ۱۳۶۳ ، خانم بهادری نامش را در خصوص همراهی و همسری نوشته اند ، در همین صفحه در سال ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ فرزندانم به یادگار نامشان را نوشته اند.
این کتابچه در۴ صفحه با تیراژ یک نسخه در بقچه کهنه ای موجود است و خواندن آن را به هیچ کس توصیه نمی کنم.
*وبلاگ از دید من ، دفترچه خاطراتی است که غیر از من دیگران هم می توانند آن را بخوانند و حتی در ان مطلب بنویسند ، وبلاگ بستری است که می شود در آن قدم زد ورد پا گذاشت ، یا برگ کاغذی است به بلندای تمام کاغذهای دنیا که برای نوشتن در آن قلمی باید داشته باشی که هیچگاه بی جوهر نشود.
خوشبختانه با همه ناملایماتی که اینترنت در کشورمان دارد ، وبلاگ نویسی رشد بسیار خوبی داشته است و این رشد مدیون حضور پررنگ جوانان می باشد.
*من وقتی به دنیای وبلاگ نویسی وارد شدم ، هیچ طوفانی در کار نبود ، اتفاقاً دنیا آرام بود و قلم من هم آرامش داشت، وقتی وارد شدم دیدم چه دنیای بزرگی است ، قلمم هر کار که جوهرش می خواست ، می کرد و می نوشت ، البته به او یاد داده بودم که با حفظ حرمت ها و ارزش ها بنویسد و با جوهرش دیگران را سیاه نکند.
* دلم می خواست رد پا و اثر قلمم حداقل در شهرستان بافت جایی داشته باشد ، پس اثرگذاشتن هدف من شد و با این هدف ، آنقدر نوشتم تا نام شهرستان بافت در دنیای مجازی ، بر بالای بافت چربی ، استخوانی و دیگر بافت ها نشانده شد ، طوری که اگر در گوگل دنبال بافت بگردی ، خیلی زود گمشده ات را پیدا می کنی.
* پسر جان ، ۵۴ سال برای وبلاگ نویسی سن زیادی نیست ، اتفاقا همین سن و سال سبب شده است که بعضی ها حرمتم را نگه دارند و با نام مستعار بد و بیراه به من نگویند ، ولی گاهی خسته می شوم ، مطالعه ، تایپ ، آپلود ، آرتروز و….
وقتی مطلبی را بارگذاری می کنم ، تمام خستگی من با نخستین نظر و نقد از تنم بیرون می رود ، همین که می بینم غیر از خودم ، شخص دیگری هم مطلبم را خوانده است ، لذت می برم و قلمم پر جوهر می شود.
*مشوق من در روز اول وبلاگ نویسی ، قلمم بود و شهری که در ان متولد شده بودم ، وقتی دیدم بافت ، با ان همه جاذبه ها و داشته ها ، چقدر حرف برای گفتن دارد ، قلمم را در اختیارش گذاشتم تا عرضه اندام کند ، پس مشوق من ، همین بافتی بودنم بود.
* اگر شرایط مهیا باشد و صفحه کار و اینترنت در اختیارم باشد ، حداقل در طول روز ۱۰ تا ۱۵ مرتبه به وبلاگم سر می زنم و نظر و نقد مخاطبان محترم را منعکس یا پاسخ می دهم و بروز کردن آن حداقل با نوشتن دو مطلب در هفته انجام می شود ، البته توان این را دارم که با نوشتن سه مطلب در هفته آن را بروز کنم ولی فکر کنم دو مطلب کافی باشد.
*بله از مطالب من در وبلاگ های دیگر استفاده شده است ، اگر با اجازه و ذکر نام بوده است ، خوشحال شده ام و اگر بدون اجازه و ذکر نام بوده است ، احساس خستگی کرده ام ، احساس کرده ام کسی خودکارم را برداشته است و نوشته هایم را نقاشی می کند ، احساس کرده ام فکر و باورهایم را کسی دزدیده است .
*خاطرات زیادی دارم ، سال قبل یک ایمیل داشتم از یک کشور ، در ابتدای این ایمیل جوان با ادبی طلبکارم شده بود ، که من باعث گریه و رنجش او شده ام و کاری کرده ام که ایشان در غربت ساعت ها گریه کنند ، در ابتدا نگران شدم که خدای ناکرده با نوشته ای دل کسی را رنجانده ام ، ولی وقتی ادامه مطلب را خواندم ، دیدم این جوان همشهری با خواندن مطلبی از من ، همه خاطرات گذشته برایش تداعی شده و با خواندن مطلب من خودش را در بافت احساس کرده و برای دلتنگی هایش گریه کرده است ، وقتی ایمیل آن را می خواندم خودم هم گریه شدم.
سال قبل یک روز در بولوار شهید بهشتی بافت به طرف بهشت زهرا قدم می زدم ، یک خودرو از کنارم عبور کرد و سپس چند متری جلوتر پارک کرد ، دیدم دو جوان بطرفم می آیند، از شما پنهان نباشد ، ترسیدم و خودم را برای کتک خوردن آماده کرده بودم ، دیدم آن دو جوان بزرگ ، سلامم کردند و مرا بوسیدند ، آنان را نشناختم ، با شرمندگی گفتم شما را بجا نمی آورم ، گفتند از مخاطبان وبلاگم هستند و من را از طریق وبلاگ می شناسند ، اصرار کردند که من را به مقصد برسانند، هر چه گفتم قصد پیاده روی دارم قبول نکردند و با هم بهشت زهرا رفتیم و آنقدر ایستادند تا پس از ذکر فاتحه دوباره من را برگردانند، تشکر آن دوجوان از من همواره در خاطرم می ماند.
ذکر خاطره بیشتر، در حوصله این گفتگو نیست .
*همه نظرها ، یادداشت ها و نقدها برای من بهترین هستند ، در حقیقت نظر و نقد دوستان و مخاطبان را من پاداشی برای خودم می دانم و وقتی در زیر مطلبم نظری را مشاهده می کنم مانند این است ، لوح تقدیری نصیبم شده است ، همه نظرها و یادداشت ها خوب و اثرگذار بوده اند و از همه متشکرم.
*بله بیشترین کمک را خانواده به من می کنند ، همین که از وقتی که متعلق به آنان هست ، با حسن نیت چشم پوشی می کنند و اجازه می دهند با مطالعه و نوشتن به کار وبلاگ بپردازم بیشترین کمک هست و از آنان کمال تشکر را دارم .
* از سال ۱۳۸۴ وبنویسی می کنم
* تنویر افکار عمومی ، تبادل افکار ، نظرسنجی و از همه مهمتر بسترسازی برای ارائه نقدها ویشنهادها می تواند بهترین خدمت وبلاگ ها به مسوولان شهرستان باشد ، بارها پس از نوشتن در خصوص یک مطلب که شاید دوستانی هم از آن رنجیده اند ، شاهد بوده ام که نوشتن آن مطلب اثر خود را گذاشته است و مسوولان شهر به توصیه وبلاگ و مخاطبان آن عمل کرده اند، وبلاگ ها می توانند به عنوان بازو و گنجینه ای از نظرها و توصیه های همشهریان به شهرستان خدمت کنند و در ضمن شهرستان را در عالم گیتی بشناسانند.
* با توجه به سن و سالی که دارم فکر کنم رئیس سنی وبلاگ نویسان بافتی باشم و توصیه ای که دارم این است : هیچگاه به تخریب هم نپردازند ، از بخل و حسادت ها پرهیز کنند، از انعکاس نظرها و یادداشت هایی که باعث رنجش دیگران می شود ، دوری کنند ، ما می توانیم با توجه به هوش و ذکاوتی که زبانزد بافت و بافتی می باشد ، پربارترین وبلاگ ها را در سطح استان و کشور داشته باشیم ، راستی از موفقیت دیگران هم خوشحال بشویم.
* بله علاوه بر وبلاگ ” بافت شهر من ” بنده یک سایت ، یک وبلاگ و یک وبلاگ گروهی دیگر هم دارم ، آدرس سایتwww.bafteman.com می باشد که از لحاظ فنی و امکانات دستم برای بارگذاری
* زمان خاصی را برای پست گذاشتن انتخاب نکرده ام و هر وقت که نیاز باشد این کار را انجام می دهم.
* وبلاگ ” سفر به بافت ” از وبلاگ هایی بوده است که در مسیر پویایی و بهتر شدن سیر و سفر می کند و روز به روز با توجه به علاقه مندی و توصیه پذیری مدیر آن رو به جلو حرکت می کند ، جا دارد همین جا از شما بخاطر حمایت ها و کمک های فنی به وبلاگ ” بافت شهر من ” تشکر کنم.
* در خصوص برتر شدن وبلاگ ” بافت شهر من ” در جشنواره چهره های برتر وبلاگ در سال ۹۰ همنطور که خودتان می دانید، این جشنواره در سال قبل برگزار شد و وبلاگ ها ، خودشان را به جشنواره معرفی کردند و با رای مخاطبان و هئیت داوران وبلاگ های برتر استان و کشور معرفی شدند و خوشبختانه وبلاگ ” بافت شهر من ” به عنوان وبلاگ برتر استان کرمان در سال ۹۰ انتخاب شد که ضمن تشکر از همه مخاطبان این موفقیت را به همه همشهریان تبریک می گویم.
در ضمن سال قبل نیز وبلاگ : بافت شهر من ” در جشنواره منابع طبیعی و رسانه ” به عنوان وبلاگ برتر نیز انتخاب شد.
*در زندگی شخصی خودم سبب مطالعه بیشتر ، احساس تعلق بیشتر به شهر محل تولدم و مسئولیت پذیری بیشتر شده است ، گاهی وقت ها احساس می کنم وبلاگ به پلی تبدیل شده است که همه همشهریان از روی آن عبور می کنند و به دیدار هم می روند، البته تاثیر دیگرش این است که وقت خانواده ام را گرفته ام.
* مهمترین آرزویم دروبلاگ نویسی ،اثرگذاری بر مخاطبان می باشد ، همین که خنده ای را بر لب می نشانم یا که باعث غلتیدن قطره اشکی از سر شوق و ذوق می شوم برایم بهترین ارزوست .
* در خصوص طنز گاهی وقت ها احساس می کنم بهتر می توانم حرفم را بزنم و به همین خاطر طنز هم می نویسم ، البته در مطبوعات استان گاهی وقت ها با نام مستعار ” هوشمند بافتی ” طنز می نویسم .
* بازدید از وبلاگ برایم بسیار مهم هست و هر موقع می بینم که نظر های بیشتری زیر مطالبم آمده است ، بسیار خوشحال می شوم ، بهرحال اگر با این سختی ها و گرفتاری ها مطلبی را می نویسم دوست دارم کسی هم آنها را بخواند.
* گاهی نظرهایی را می بینم که به دیگران توهین شده است یا نقدهایی را می بینم که خمیر مایه اش حسادت هست ، دلخور می شوم و تأسف می خورم.
* ارتباط من با مخاطبان وبلاگم از طریق بخش نظرات ، تلفن و ایمیل می باشد، گاهی بعضی از مخاطبان بصورت خصوصی تلفن یا ایمیل خودشان را می دهند که تماس می گیرم یا ایمیل می زنم و بسیار خوشحال می شوم که این ارتباط با همشهریان حاصل شده است.
* گاهی بعضی دوستان وبلاگ من را لینک می کنند و متقابل می خواهند که من وبلاگ آنان را لینک کنم، به آدرس وبلاگشان می روم و اگر دیدم وبلاگ آنان مورد پسندم باشد وب آنان را لینک می کنم و اگر دیدم با باورها و روحیات من همخوانی ندارد، وبلاگ آنان را لینک نمی کنم ، البته در خصوص وبلاگ همشهریان ، دو سه مورد تقاضای لینک داشته ام که برای انگیزه و ارتقا بیشتر این همشهریان خواهش کرده ام که سرو سامانی به وبلاگشان بدهد تا آنان را لینک کنم.
* دوست زیاد پیدا کرده ام و خوشبختانه فکر کنم دشمنی نداشته ام.
* جا برای ارتقا سطح کمی و کیفی وبلاگ نویسان بافتی بسیار زیاد هست و امیدوارم با همفکری بتوانیم در این راه گام برداریم.
* همواره تلاش کرده ام مطلب وبلاگم را خودم تهیه و تولید کنم و از کپی برداری پرهیز کرده ام ، اگر مطالب جدید و نو باشد مخاطب بیشتری هم جلب و جذب می شود.
* آخرین کتابهایی که خوانده ام مجموعه ۶ جلدی یادداشت های علم وزیر دربار رژیم پهلوی و بازی عروس و داماد می باشد.
* جدایی نادر از سیمین ، میم مثل مادر و فیلم ۱۳۵۹
* بله اهل ورزش هستم ، بهر حال در گذشته در بافت فوتبال بازی می کردم و هنوز هم ورزش را دنبال می کنم ، البته از طریق تلویزیون ، پیاده روی و گاهی شنا و تنیس روی میز
موسیقی سنتی گوش می کنم و شجریان ، شهرام ناظری ، همای، همایون شجریان ، مرحوم بسطامی مورد علاقه من هستند و بازیگر مورد علاقه من پرویز برستویی است.
* بخاطر سادگی آن را دوست دارم ، البته امسال به همت یک همشهری قالب وبلاگ را رنگ و رویی می دهم.
* گاهی وقت ها کمبود وقت دارم ، گاهی گرفتاری های روزمره سبب می شود چیزی ننویسم و از همه مهتر بیشتر اوقات بلد نیستم چیزی بنویسم و بی بضاعتی من و کمبود واژه ها سبب ننوشتنم می شود.
* بله ، خیلی زیاد ، وقتی تصمیم می گیرم با شخصی گفت و گو کنم ، یا در خصوص موضوعی تحقیق کنم یا جریان و همایشی را گزارش کنم و…
* شهر بافت شهر یادها و خاطرات من است ، شهری است که ۲۸ سال از زندگیم در آن شکل گرفته و هر وقت بخواهم به آن ۲۸ سال زندگیم فکر کنم ، شهر بافت نیز در این ۲۸ سال جا دارد ، شهرستان بافت جاذبه های بسیار زیبایی دارد که نمونه آن در هیچ جای ایران و دنیا نیست ، بافت را باید یافت.
* توصیه ام به وبلاگ نویسان همشهری این هست که من را توصیه کنند.