از کلسترول بد من تا پارادوکس بدجامعه
آشنایی من با کلسترول از زمانی آغاز شد که در اثر زیادی او رگ های کرونول قلبم ، دچار گرفتگی و اختناق شدند ، وقتی دلیل این گرفتگی را جویا شدم ، گفتند:
کلسترول خوب یا HDL که چربی لازم برای فرآیندهای متابولیک بدن من را فراهم می کند ، مقدارش کمتر ازجناب کلسترول بد یا LDL که باعث تصلب شرایین یا گرفتگی عروق می شود ، ،بوده است.
حالا چی شد که امروز به کلسترول رسیدم، داشتم مطلبی را در باره پارادوکس خوب و پارادوکس بد می خواندم .
نوشته بود: پارادوکس خوب مثل هم نشینی آب و آتش است در قلیان. نه این که قلیان خوب باشد ،بلکه از این منظر که جلب توجه کند.
نوشته بود: اما پارادوکس های بد هم داریم و شاید یکی از دلایل اعتراضات و نآرامی های اخیر مشاهده یا احساس این گونه پارادوکس ها در جامعه باشد.
مثلا :اگر مردم را به قناعت و ساده زیستی دعوت می کنیم ، خودمان هم باید قانع باشیم و ساده زیست .
مثلاً :اگر با دفترچه بیمه سلامت برای درمان به کلینیک بی در و پیکر محله مان می رویم ،ولی دیگری با یک اکیپ همراه به کشور بیگانه برای درمان می رود ،اگر تظاهرات و تجمع ها در کشورهای دیگر را از تلویزیون نشان می دهیم ، ولی نوبت به خودمان که می رسد، تعابیر متفاوتی بکار می بریم
مثلاً: اگر همه حقوق بگیران در سن شصت سالگی یا پس از ۳۰ سال کار برای یک سری ملاحظات فیزیکی و بدنی، بازنشسته می شوند ، ولی قشری از جامعه تا رسیدن به سن تابوت بازنشسته نمی شوند ، این تناقص ها یا همان پارادوکس ها شکل می گیرد و مردم را اذیت می کند.
خیلی از این پارادوکس ها در جامعه داریم ، همان گونه که کلسترول خوب داریم و کلسترول بد ،پارادوکس خوب و بد هم داریم ،فرق کلسترول خوب و بد با پارادوکس خوب و بد در این هست که کلسترول بد فقط به رگ و ریشه من فشار آورد و باعث خفقان و گرفتگی اش شد ، ولی پارادوکس بد، باعث می شود که رگ و ریشه اکثر مردم تصلب الشرایین بگیرد .
نتیجه اخلاقی و سیاسی: پارادوکس های بد را شما درمان کنید، کلسترول های بد را ما مردم .