پارک ملی خَبر و باید ونبایدهای اکوتوریسمی آن
چشم اندازهای زیبا ، وجود ذخیره گاه های جانوری و گیاهی ، دسترسی سهل و آسان جاده ای ، نزدیک بودن پارک به مرکز شهرستان و مناطق گرمسیری ارزوئیه و بندر عباس ، وجود گونه های گیاهی نادر ، تنوع گونه های جانوری و..از مهمترین عوامل به ثبت رسیدن ” پارک ملی خَبر ” بود.
پارک ملی خَبر از بدو تأسیس تا کنون ، متأسفانه همواره با نامهربانی هایی از طرف ما مردم روبرو بوده است و این نامهربانی ها ، با هجوم ابزار زشت تبر و تیشه و تفنگ به اوج خود رسیده است .
تبر و تیشه بدور از چشم جنگلبان و تفنگ و ساچمه بدور از دیدهِ دیده بان و محیط بان ، آنقدر فرصت عرضه اندام پیدا کردند تا بعضی از گونه های گیاهی و جانوری برای همیشه از دیار پارک رخت بربستد و فقط آنها را در فیلم های راز بقا می شود جست وجو کرد.
پارک ملی خَبررا ، پارک گسترده ای دانستیم که هر آنگونه که خواستیم تبر و تیشه و تفنگ را در دامانش پارک کردیم و با آنها جولان دادیم ، غافل از اینکه یادمان رفت ، این منطقه از برکت همین گونه های جانوری و گیاهی ، پارک شده است؟
دغدغه های شهرنشینی ، روح و روان خسته ، اعصاب بهم ریخته و خرد ، ریه های دودزده و غبار خورده ، صنعت زدگی و نیاز به آرامش ، آسایش ، هوای دلپذیر و پاک و حفظ ذخایر ژنتیکی گیاهی و جانوری فلسفه وجودی همه پارک های طبیعی من جمله پارک ملی خَبر بافت ، با آن همه مواهب ، می باشد.
پارک ملی خَبر بافت ، از آنجایی که در مسیر جاده بندرعباس – ارزوئیه – بافت قرار دارد ، می تواند با توجه به کمی بُعد مسافت ، بستر و ماوایی باشد برای رهگذران گرما دیده و پناهگاهی باشد برای عاشقان و دلسوختگان طبیعت ، مشروط به اینکه اصل اساسی آن که همانا ” حفاظت ” می باشد ، مورد توجه قرار بگیرد .
شور و اشتیاق و گرایش روزافزون مردم به سوی این افتخار طبیعت استان ، اگر در مسیر درست هدایت شود ، می تواند برای شهرستان عقب افتاده بافت ، روزنه ای به سوی توسعه و آبادانی باشد و در آن سوی دیگر اگر فقط و فقط عنوان ” پارک ملی خَبر ” را در بوق و کرنا کنیم و برای اشاعه فرهنگ گردشگری و اکوتوریسم ، سیل عاشقان و رهگذران را بدون برنامه در پارک وارد کنیم و چشم را بر تخریب و استفاه بی رویه ، تغییر کاربری ، تخلیه زباله ، آتش سوزی و…ببندیم ، در آینده ای نه چندان دور ، این پارک به مخروبه ای تبدیل خواهد شد.
پارک ملی خَبر با همه ویژگی های منحصری که دارد ، اگر قرار باشد فقط و فقط بستر و ماوایی باشد که گاهگاهی رهگذر و خسته از راهی ، ساعاتی در دامان آن ، توقفی داشته باشد و پس از رفتن ، انبوهی از زباله و…را در جای خودش انباشته کند ویا آن دیگر تیشه و تبر بدست ، به قصد تأمین سوخت و چوب به سبزینه هایش هجوم بیاورد و یا آن شکارچی با کشتن پرنده یا چرنده ای ، به اصطلاح تفریح و اوقات فراغتش را پر کند ، در آینده ای نزدیک با توجه به خشکسالی هایی هم که وجود دارد ، از پارک ملی خَبر با آن همه مواهب ، منابع و ذخیرگاه های گیاهی و جانوری ، عرصه خشک و برهوتی بیش باقی نخواهد ماند.
۳۶ سال از تاریخی که منطقه خَبر و روچون ، در لیست پناهگاه و مناطق حفاظت شده ، قرار گرفته اند ، می گذرد، ۱۲ سال از تاریخی که این پناهگاه ارتقا یافت و به پارک ملی تبدیل شد نیز می گذرد ، در این ۳۶ سال متاسفانه حرکت روبه جلو و آنچنانی در پناهگاه و پارک نداشته ایم و اصل ” برنامه ریزی” در پارک نادیده گرفته شده است.
تأمین علوفه برای وحوش یا ساخت چند آبشخور و نصب چند تلمبه بادی ، حداقل هایی است که در صورت داشتن اعتبار در پارک انجام شده است ، امر حفاظت در پارک نسبت به گذشته چه پیشرفت و تحولی داشته است ؟ آیا تعداد محیط بانان را با توجه به وسعت پارک خوب چیدمان کرده ایم ، آیا استاندارد های حفاظت را خوب پیاده کرده ایم ؟ آیا تعداد محیط بانان ما نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است ، یا عدم اعتبار نگذاشته است به جای محیط بانان بازنشسته نیروی جدید استخدام شود ؟ آیا برای اشاعه و ترویج گردشگری ، برنامه و هدفی رادر پارک تعریف کرده ایم ، آیا تعریفی از اکوتوریسم و جنبه های اقتصادی که می تواند به عنوان پشتوانه ای در پارک معنی پیدا کند ، داشته ایم ، تعریف توسعه پایدار در پارک خَبر چیست ؟ جایگاه تحقیق و پژوهش برای دانشجویان و محققان را چگونه در پارک تعریف کرده ایم؟ برای رفاه رهگذران و گردشگران چه امکاناتی را در پارک ، بنا نهاده ایم ؟
همه ما این پارک را به عنوان یک سرمایه ملی قلمداد می کنیم ، در این ۳۶ سال سود حاصل از سرمایه برای مردم چگونه تعریف شده است ؟ آیا گونه های گیاهی و جانوری ۳۶ سال قبل ، اکنون در پارک مشاهده می شوند ؟ ایا برای حفاظت و حراست از جنگل ها و مراتع این پارک تعادلی بین نیروهای حفاظتی و مساحت پارک وجود دارد؟ معمولاً برای جنگل های شمال کشورهر ۵۰۰۰ هکتار یک نیروی حفاظتی باید وجود داشته باشد ، در پارک ملی خَبر ، استاندارد این نیروها چند نفر می باشد؟ آیا هر ۲۰هزار هکتار یک نیروی حفاظتی داریم ؟ آیا هر ۱۰ هزار هکتار یک نیروی حفاظتی داریم ؟
تصور من بر اساس افتخار خدمت چند ساله ای که در اداره کل حفاظت محیط زیست استان داشته ام ، این است : که برای هر ۸۵هزار هکتار یک نیروی حفاظتی در پارک وجود دارد ، و این یعنی جولان دادن متصرفان و تخریب گران ، این یعنی میدان دادن به تفنگ و فشنگ و تبر و تیشه و در نهایت قطع ریشه !
درد بسیار است ، به نظر من بی برنامه در پارک ملی خَبر ، پارک کرده ایم ! جذابیت های پارک را در نظر داشته باشیم ، برای حیات وحش پارک ، کمی از حیاط اداره بیرون بیائیم ، آنان تشنه و گرسنه اند، چشمان معصوم آنها ، نگران شلیک گلوله و تفنگ است ، عرصه را بر تفنگ و تبر تنگ کنیم ، برنامه هایمان را برداریم و در گوشه ای از پارک ، آنها را پارک کنیم و آنگاه با برنامه در پارک ملی خَبر بافت ، این افتخار طبیعت استان کرمان ، حرکت کنیم.
این پارک نه تنها بافت را می تواند، در مسیر توسعه به نوایی برساند ، حتی کرمان را نیز !
حمید هرندی