قلم خسته
ن و القلم و ما یسطرون ( ن و قسم به قلم و آنچه خواهد نگاشت ) من آنقدر مقدسم که در کتاب مقدس نامم ثبت است . و آنقدر بزرگم که با شکل دادن به نکته ها تمام حرف های خوب و بد دنیا را مینویسم اگر نباشم خط وجود ندارد ، اگر نباشم بنده خدا سندی بر علیه دیگری ندارد . خط زیبا و نازیبا با من نوشته میشود ، رهائی زندانی از بند با من نوشته میشود و حکم اعدام محکوم به اجرای عدالت و یا اعدام … هم با من نوشته میشود ، گاهی از نویسنده گله مند و گاهی خشنودم ، خشنودی من وقتی است که نویسنده توانا با تفکر خدمت به جامعه و خیر خواهانه و به دور از اهداف و سلایق شخصی واقعیت را آنچه هست نه آنچه او میخواهد مینویسد . وای به روزی که اسیر دست نویسنده ای باشم که با تردستی و با نیات آنچنانی قلب واقع میکند و چندین بار حقیقت را مینویسد و واقعیت را مشق میکند و یا به جای حقیقت و واقعیت چند نقطه میگذارد و بعد با نگاه اینکه نوشتن این مطلب و حتی گذاشتن چند نقطه صلاح نیست و آثار تبعی چنین و چنانی دارد خط بطلان بر واقعیت میکشد و مکررا” مینویسد و حقیقت را محو میکند و بعد و بعد و بعد با قدری فکر اینهم نشد و بایستی باطل شود نوشتن و بطلان نوشتن و بطلان تکرار میشود و بالاخره مصلحت بر حقیقت و واقعیت پیروز میشود باز هم تردید دارد چون او از قلم از سواد از علم هراس دارد سراغ اس ام اس ، سراغ و بلاگ و سراغ کامپیوتر میرود و خیال قلم راحت میشود .
ناصر نادری وکیل دادگستری