روزفرهنگ عمومی و یادی از مرحوم حاج حسین نیک نفس
حاج حسین نیک نفس ، کربلایی حسین نیک نفس ، کربلایی حسین زرگر ، حاج حسین زرگر ، اینها نام و نشان کسی است ، که نفسی نیک داشت و نَفَسی نیک تر و دستانی که همواره از آنها طلا و نقره می بارید وبوی گُل می داد.
رد پای آن مرد نیک ، از سال های دور ، از سال ۱۳۰۴ در رابر و بافت ، در سیر و سیاحت ، در مراسم مذهبی ، در صنعت زرگری ، در گُل و گُلستان و از همه مهمتر در فرهنگ کتابخوانی هنوز که هنوز هست ، نقشی برجا و بجا بوده است.
با اینکه متولد ۱۲۸۰ شمسی در کرمان بود ، رابری ها او را رابری و بافتی ها او را بافتی می دانستند و این همشهری دانستن به این خاطربود که آن مرحوم ، در سفری به رابر در سال ۱۳۰۴ و علاقمندی به این منطقه خوش آب و هوا سکونت در آنجا را انتخاب کرد و مقیم شهرستان رابر شده بود.
مرحوم حاج حسین نیک نفس ، بنا به پیشینه خانوادگی که همه زرگر بودند ، زرگری را از پدر و عمویش آموخت و در این حرفه استاد ماهری شد و در پس همین تبحر بود که او را کربلایی حسین زرگر و سپس حاج حسین زرگر خطاب می کردند.
در آن سال ها در منطقه بافت ، صنعتگر ماهری نبود ولی او که اصول صنعت را به درستی آموخته بود ، علاوه بر زرگری در انجام هر کار صنعتی دیگری نیز در نمی ماند .
آن مرحوم ۱۲ سال در رابر زندگی کرد ودر این ۱۲ سال همواره در گشت و گذار و سیر و سیاحت بود ، مرحوم نیک نفس در سال ۱۳۱۶ بافت را محیط مناسب تری برای کار و تلاش تشخیص می دهد و از همین سال در بافت ساکن می شود.
یادش بخیر ، چقدر شیفته اهل بیت و ائمه اطهار (ع) بود ، ۶ بار با الاغ و کشتی به کربلا و دو بار هم به سفر حج رفته بود و همین سفرها و سیر وسیاحت ها و مطالعه ای که همواره داشت ، از او چهره ای عارف و معلم ساخته بود.
وقتی در محفل عرفانی او افتخار حضور داشتی ، باورش برایت سخت بود که تحصیلات رسمی ندارد، در فقه و عرفان آنقدر مطالعه داشت که بر فراز منبر برود و پند و اندرز را برای شیفتگان و مریدان درس بدهد و به عنوان اولین پیشنماز مسجد جامع بافت پس از انقلاب مطرح باشد.
حاج حسین روح و روانی لطیف داشت ، آنقدر لطیف که درسجاده پهن شده در کنار باغچه ، پیشانی بر مهر نمازی می گذاشت که یک برگ گُل بود.
علاقمندی به گل و گلکاری و تکثیر درختان میوه از او متخصص صاحب نظری را خلق کرده بود ، که در شهرستان بافت شهره عام و خاص بود و نقش زیادی در آن زمان روی اصلاح درختان میوه و تکثیر گل هایی را داشت که شاید در آن زمان هنوز در بافت کسی آنها را نمی شناخت ، اگر حافظه ام یاری کند ، گل رز را ان مرحوم به بافت آورد و تکثیر کرد.
خصلت پسندیده و نیکی که آن مرحوم در درختکاری و گلکاری داشت ، این بود که زیبایی گل و رایحه خوشش را فقط برای خود نمی خواست و همواره به دوستان و آشنایان گُل بازش ، گل را هدیه می داد.
پاداش نَفس نیک و نَفَس گرم آن مرحوم ، کانون گرم خانواده ای بود که خداوند به آن مرحوم عطا کرده بود ، در این کانون مهر و صفا ، نجیب بانویی ، همسری آن مرحوم را در جویبار زمانه همراهی می کرد که نامش سکینه بود.
خانه ما افتخار همجواری و همسایگی با خانه مرحوم نیک نفس نصیبش شده بود و همین همسایگی سبب شده بود که مرحوم بی بی سکینه را به خاطر خصلت های پسندیده و مادرانه اش اندازه مادرم دوست داشته باشم.
یادم می آید در سال های قبل از انقلاب ، یک سنت پسندیده از سوی مسوولان در روز مادر برگزار می شد و آن انتخاب مادر نمونه و شایسته سال بود که یک سال مرحوم بی بی سکینه به عنوان مادر نمونه و شایسته بافت انتخاب شد.
در سال ۱۳۵۷ این مادر نمونه و مهربان از دنیا رفت ، حاج حسین نیز تا سال ۱۳۶۰ در بافت زندگی کرد و سپس به کرمان آمد و کار زرگری را در کرمان نیز ادامه داد و در مغازه زرگری خود در کنار زرو طلا ، گل رز و صفا به رایگان هدیه می داد ، مغازه حاج حسین در کرمان نیز مانند شهر بافت پاتوق دوستان عارف و فقیهش بود و تا یک روز قبل از مرگش باز بود و در آن فعالیت می کرد .
مرحوم حاج حسین ۸۸ سال از خداوند عمر با لذت گرفت و حتی رفتنش را خداوند در روزی قرار داد ، که او عاشق و دلباخته حماسه سرای آن روز بود ، حاج حسین نیک نفس در روز عاشورای حسینی و در سال ۱۳۶۸ به دیار باقی شتافت و فرزندان برومندش تکیه کلامش را بر سنگ قبرش نوشتند : حق
مرحوم حاج حسین ، که بخش اعظمی از زندگیش را در مطالعه و کتاب و کتابخوانی صرف کرده بود ، یک سال قبل از فوتش موضوع کتابخانه شدن خانه اش را برای فرزندان مطرح کرده بود و فرزندان پس از مرگ پدر ، به خواسته او جامه عمل پوشاندند و خانه آن مرحوم را برای ایجاد کتابخانه ، به اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمان واگذار کردند.
و اکنون کتابخانه مرحوم نیک نفس ، بر خلاف خواسته و وصیت آن مرحوم و متن واگذاری آن توسط فرزندان ، به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بافت تغییر کاربری داده است .
وما مانده ایم با هزار اما و چرا و پاسخ مسوولان؟