پیشینه عکاسی در بافت به حدود سال ۱۳۴۲ بر می گردد . نخستین عکاسی در بافت توسط آقای ” اسکندر کاشانی ” که آن موقع ۳۵ ساله بود ، راه اندازی گردید.
او برای یادگیری فن عکاسی ، حدود یک سال در عکاسی ” مهتاب ” در میدان بهارستان تهران کار آموزی کرد و پس از فراگیری فوت و فن عکاسی که آن سال ها حرفه ای نو و پیچیده به شمار می رفت ، با خرید لوازم مورد نیاز به قیمت حدود ۵۰۰۰۰ ریال به قصد راه اندازی نخستین عکاسی به بافت باز گشت.
وسایلی که او از تهران خرید عبارت بودند از : دوربین عکاسی ، دوربین دستیRol felex ( به قیمت ۸۰۰ تومان ) ، ماشین چاپ آگرادیسمان ( مخصوص بزرگ کردن عکس ) ، داروی ظهور ، داروی ثبوت و مقداری هم کاغذ و فیلم .
آقای کاشانی مغازه اش را با نام ” عکاسی جاوید “ در خیابان امام ( شاه سابق ) راه اندازی کرد ؛ او می گوید : « آن موقع فقط دو نوع عکس می گرفتیم ، فوری و برقی ؛ عکس های فوری تعریفی نداشتند و حتی بعضاً صاحب عکس هم چهره ی خودش را تشخیص نمی داد ، عکس های برقی کمی بهتر بودند و چون بیشتر روی آنها کار می شد ، با رتوش و رفع عیوب احتمالی ، وضوح بیشتری هم داشتند .
کار عکسبرداری ، ظهور و رتوش و چاپ هم به صورت ابتدایی و دستی انجام می شد ؛ بعداز رتوش ، عکس ها در تاریکخانه با ماشین چاپ، چاپ و بعد از خشک شدن چیده می شدند ، معمولا عکس ها ۶ تایی بودند و قیمت تمام شده ی آنها ۴ تومان می شد .
آقای کاشانی می گوید : « یک شب از ژاندارمری آمده و گفتند : « باید از ۲۴۰ مشمول آماده برای اعزام ، عکس بگیرید . » این کار با امکانات بسیار محدود و ناچیز آن روزها و شرایط دشوار تهیه ی فیلم و ظهور و چاپ تقریباً در یک روزی که آنها تعیین کرده بودند ، غیر ممکن بود ، به هرحال با اصرار نزدیک به اجبار آن ها و با این شرط که شهرداری آن شب برق را قطع نکند ، ( چون شهرداری ساعت ۱۰ هرشب برق شهر را تا غروب روز بعد قطع می کرد . ) دوربین را به ژاندارمری بردم و با کمک چند نفر ، سربازها را ۴ نفر ۴ نفر کنار هم می ایستانیدیم و عکس می گرفتیم ، با درج شماره و نام برای هر گروه ، کار شناسایی آنها آسانتر می شد ، نهایتا به سختی عکس ها تهیه و چاپ شدند و بعد از چیدن و نوشتن نام افراد ، تحویل ژاندارمری شدند ، آقای کاشانی آن شب ۹۶۰ تومان کاسبی کرده بود که برای آن سال ها رقم قابل توجهی است .
یک شب هم در وضعیتی مشابه ، دولت اعلام کرده بود ، هر مشمول که ۱۰ تومان پول و چند قطعه عکس بدهد ، از سربازی معاف می شود ، در این مورد هم آقای کاشانی ظرف چند روز ، حدود ۸۰۰ تومان درآمد کسب می کند .
۵ سال بعد آقای ” جواد عباسلو “ هم وارد کار عکاسی شد ، او هم دوره ی کارآموزی خود را در ” عکاسی شایان “ ، در خیابان لاله زار تهران گذراند ـ وی می گوید : « به گمانم آن عکاسی هنوز هم دایر باشد » . ـ
آقای عباسلو پس از چهار ماه کارآموزی ، فعالیتش را در سیرجان و در ” عکاسی مهتاب “ ـ که متعلق به خود آقای عباسلو بود و آن را از شخصی به نام آقای ” سید اکبر حسینی ” خریده بود .
آقای عباسلو بعد از دو سه سال کار در سیرجان ، به بافت می آید و در دوم اردیبهشت سال ۱۳۵۰ با راه اندازی ” عکاسی افشین “ در خیـابـان امـام کنونـی کـار خـود را دربافـت شـروع می کند . وی می گویـد : « اولین عکـس را با شماره ی یک ( ۱ ) از شهیـد ” نصرت ا… شهابی ” گرفتم که برای نام نویسی مدرسه می خواست .
آقای عباسلو می گوید : « خیابان امام آن روزها ، خیابانی خاکی و کم عرض بود و لوازم و امکانات هم مثل امروز نبود ، عکس ها هم بیشتر حالت تفننی داشتند ، بجز عکس هایی که در برخی مقاطع برای مدارس گرفته می شد ، بقیه عکس ها تفریحی بود و تعداد قابل توجهی از آنها یا خانوادگی بود که در اندازه ی ۱۸× ۱۲ و به صورت دسته جمعی در آتلیه گرفته می شد و یا جوانانی که با تیپ ها و ژسـت های خاص ، خواهان عکس بودند . » ـ هنوز هم تعـدادی از آن عکـس ها زیـر شیشـه ی آتلیـه ی عکاسـی بـه چشـم می خورند ـ .
سومین عکاسی را در بافت ، با نام ” عکاسی کاخ ” ، آقای ” علیداد پرورش “ راه اندازی کرد . او می گوید : « به علت علاقه ای که از نوجوانی به عکاسی داشتم ، منتظر فرصتی بودم تا این حرفه و هنر را یاد بگیرم ، البته آن روزها ، آموزشگاهی مخصوص عکاسی وجود نداشت و من هم به ناچار برای یادگیری عکاسی به شیراز رفتم ، در شیراز و پس از کمی جستجو و تحقیق در ” عکاسی رویال ” به تصدی آقای “سیاه خان ” واقع در ” خیابان لطفعلیخان ” ، ” خیابان داریوش “ مشغول به کار شدم ، که هم جنبه ی شاگردی داشت و هم کارآموزی . »
پس از دوسال ، با خرید لوازم اولیه عکاسی ، شامل یکدستگاه دوربین ” لین هوف ” (LIN HOF) آلمانی ، پنج دستگاه پروژکتور ، کنز کوپال ۳ ” شنایدر آلمانی ـ ژاپنی ، آگرادیسمان ( برای چاپ ) ، جعبه ی چاپ و یکدستگاه فتوکپی ، به بافت برگشتم و از روز ۲۸ مرداد ۱۳۵۵ در مغازه ای جنب خیاطی ” دریاقلی بیگی ” ( روبروی بانک مسکن فعلی ) کارم را شروع کرده و بعدها به جای فعلی نقل مکان کردم .
البته به مرور زمان و با پیشرفت عکاسی و دستگاه ها و وسایل آن ، من هم از شیوه های جدید ، برای عکاسی استفاده می کردم و الآن هم با کمک پسرانم ، با عکاسی دیجیتال مشغول ارائه ی خدمت به همشهریان محترم هستم .
مطلب جالبی که آقای پرورش ، به عنوان خاطره ذکر کردند این بود که : « روزی از طرف معدن ” گل گهر سیرجان ” با من تماس گرفتند که در عرض یک هفته از ۶۰۰ نفر پرسنل آنها عکس تهیه کنم ، تهیه ی این تعداد عکس در این فاصله ی زمانی کوتاه ، کار دشواری بود و هیچکدام از عکاسی های سیرجان هم این کار را تقبل نکرده بودند ، من با توکل به خدا پذیرفتم که این کار را انجام دهم و به اتفاق آقای ” عباس غضنفری ” وسایلم را برداشتم و به سیرجان رفتیم ، آنجا با همکاری مسئولان گل گهر یک تاریکخانه موقت درست کردیم و کار عکسبرداری شروع شد ، از تاریکخانه ی موقت چوبی هم برای تعویض فیلم ها استفاده می کردیم ، نهایتا در طول دو روز از هر ۶۰۰ نفر عکس گرفتیم که کار بسیار سنگین و دشواری بود ؛ بلافاصله هم به بافت برگشتیم و پس از ظهور و رتوش ، عکس ها روز پنجم چاپ و چیده شدند و صبح روز ششم ، عکس ها را در سیرجان تحویل دادم ، مسئولا ضمن تشکر و اظهار شگفتی از سرعت بالاو دقت کار ، مبلغ صدهزارتومان هم بیشتر از مبلغ قرارداد به من دادند که آن روزها رقم قابل توجهی بود . »
عکاس چهارم هم به نام ” عکاسی مهتاب “ متعلق به آقای ” منصور مرادی “ بود که علاوه بر حرفه ی معلمی ، چند سالی هم به عکاسی اشتغال داشتند .
وی می گوید : « دوره ی کارآموزی ام را در ” عکاسی فوکس ” کرمان واقع در خیابان شریعتی و نزد آقای ” احمد رشید فرخی ” ( مالک عکاسی ) گذراندم ، قرار بود کار آموزش سه تابستان طول بکشد که بنا به دلایلی ، فقط همان سال اول و در مدت ۴۵ روز آموزشم کامل شد و از اول مهرماه ۱۳۵۷ و در مغازه ی آقای ” حسین دهقان ” ( روبروی مسجد جامع ) ، کارم را شروع کردم .
وسایل مورد نیاز کار را هم آقای رشیدفرخی از تهران به قیمت ۱۱ یا ۱۷ هزار تومان برایم تهیه کرد . قبل از شروع رسمی کار ، به صورت تمرینی از اعضای خانواده عکس می گرفتم و در همان منزل پدری ظاهر و چاپ می کردم .
چون شروع کارم مصادف با اول مهر و بازگشایی مدارس بود ، با استقبال خوبی روبرو شدم و بخصوص دانش آموزان و داوطلبان راهنمایی و رانندگی ، مراجعه ی قابل توجهی داشتند .
آن روزها عکس ها بیشتر دانش آموزی، اداری ، عکس های دو نفری یادگاری و عکس های مربوط به عروس و داماد های جوانی بود که بعد از ظهور بزرگ می شد ند و برای رنگی شدن به کرمان فرستاده می شدند.
آقای مرادی سال ۶۴ با بیماری کلیوی مواجه می شوند و بعد از مراجعه به پزشک، یکی از دلایل بیماری را کارکردن ایشان با مواد شیمیایی عکاسی ، بویژه مواد شیمیایی استفاده شده در تاریکخانه تشخیص می دهندکه نهایتاً در همان سال و به خاطر حفظ سلامتی شان ، کارشان را رها می کنند.
خاطره های جالبی که آقای مرادی نقل می کنند ، مربوط به یک زوج کهنسال است که به عکاسی می آیند و تقاضای عکس می کنند ، ایشان می پرسد ،دو نفری می خواهید ، جواب مثبت می دهند ،آنها را کنار هم می نشاند و دست پیرمرد بر شانه پیرزن عکس دو نفری یادگاری زیبایی می اندازند، بعد از چند روز پسرش که در ژاندار مری مشغول بوده ، با خنده به مغازه می آید که من عکس۴× ۳از پدر و مادرم برای دفترچه بیمه می خواستم ولی شما عکس دو نفری گرفتید که البته به خاطر زیبایی عکس، تشکر هم می کند.
پنجمین عکاسی قدیمی بافت هم مربوط به آقای ” محمد امینی ” است عکاسی انقلاب ایشان در سال ۱۳۶۰ و با جواز فروش لوازم عکاسی کارخود را شروع کردندو لوازم عکاسی تعاونی و سهمیه ای توزیع می کردند.
آقای امینی علاوه بر فروش لوازم عکاسی ، با جمع آوری فیلمِ عکس های تهیه شده توسط شهروندان ، هفته ای یکی دوبار آنها را برای چاپ به کرمان می فرستاد ، که این کار در لابراتوار هنر کرمان انجام می شد.
از سال ۷۰-۶۹ ایشان در کنار کار فروش ، عکاسی را هم شروع کردندکه با توجه به مکان قرار گرفتن عکاسی ، در چهارراه مسجد صاحب الزمان ، رونق خوبی هم داشته و دارد.
نرخ فیلم و دوربین و عکس هم از زبان آقای امینی شنیدنی است.فیلم ۱۱ تومان تا ۱۷ تومان – دوربین مامیکا ۷۵۰ تومان و دوربین کداک ۲۱۰ تومان ، فتوکپی هم برگی ۵ ریال .علاوه بر این عکاسی ها ، بعداً « عکاسی سایه» توسط آقای ” داوود پرورش ” « عکاسی شبنم » هم توسط آقای ” هوشنگ امینی زاده “ راه اندازی گردید که نسل جدیدتری از عکاسان در شهر بودند.
هنوز هم وقتی به آلبومهایمان می زنیم ، خاطرات سال های دور و نزدیک برایمان زنده می شود ، عکس هایی از دوره های مختلف زندگی مان که تداعی کننده روزها و سال های گذشته ی عمرمان هستند ، بویژه عکس های سیاه و سفید و با کیفیت پایین بسیار خاطره انگیز هستند.
امروز هم عکاسی ها زیاد شده اند و هم سیستم های عکاسی پیشرفت کرده اند، امروز دوربین های دیجیتال و موبایل های دوربین دار، این امکان را در اختیار افراد قرار می دهند که در هر لحظه امکان تصویر برداری از اطرافشان را با کیفیت و وضوح بسیار بالا داشته باشندو بلافاصله پس از تهیه هم آن را ببینند و مانند گذشته چند روزی برای ظهور و چاپ آنها صبر نکنند..
البته باید اذعان داشته باشیم که امروز عکس ها مانند گذشته خاطره انگیز نیستند و به امری بسیار معمولی و عادی تبدیل شده اند ،هرچند که نیاز ، به عکس ،بویژه عکس های پرسنلی بسیار زیاد شده و تقریباً برای هرکاری ، نیازمند عکس هستیم.
کسی چه می داند ، شاید تا آینده ای نه چندان دور همین شیوه ی امروز هم تغییر کند و شیوه های جدید جایگزین روشهای فعلی گردد، اما قطع به یقین عکس همچنان جایگاه خود را در میان خانواده ها به عنوان اسناد خاطره انگیز ، حفظ خواهد کرد.
با سپاس فراوان از آقایان اسکندر کاشانی ،جواد عباسلو ، علیار پرورش ،منصور مرادی و محمد امینی که مرا در تهیه ی این نوشته یاری دادند.
علیرضا کاشانی