برای محمد برشان
دستانش خیس است و بارانی ، جوهر قلمش را در تاریخ آب این مرز وبوم با آب نهرها و قنوات پر کرده است ودر خشکسالی مهر و محبت باز هم دل را برای مقنی می سوزاند و به درد و دلش گوش فرا می دهد تا از تاریخ آب و آبیاری بنویسد ، محمد برشان گنجینه و مورخ آب و آبیاری استان است ، گرچه تاوان بافتی بودنش را با از دست دادن گنجینه ای که دفتر کارش بود از دست داد ، ولی باز هم دلی بارانی دارد و با همه بی مهری هایی که در حقش روا شده، می نویسد.
صدای پای آب ، صدای دست آب ، صدای جریان آب و از همه آبی تر ، تاریخ آب و آبیاری را وی با افتخار دنبال می کند و با چه شوق و اشتیاقی در این گل آلودی آب به زلالی می نویسد.
محمد برشان سیراب نمی شود ، گرچه در بالادست برایش آب را گل آلود کردند ، ولی او در فرودست ، باز هم از روانی و زلالی آب می نویسد و دلش به حال کوزه های خالی از آب بیش از هر کس دیگر می سوزد.
این نویسنده همشهری مانند مردمان سهراب در سر رود ، آب را می فهمد و قلمش را در رد آب می گذارد و آنقدر دنبال این رد می رود تا تاریخش را از زمان های دور که میراب ها ، آب و روشنایی را برای سیراب کردن باغ ها تقسیم می کردند ، بنویسد.
به جرأت می توان گفت : در استان کرمان کسی مانند محمد برشان از آب و آبیاری و تاریخ آن سخن بر زبان نرانده است و مطلب ننوشته است ، حتی می شود ادعا کرد در سطح کشور هم کسی به این شکل و شیوه ، در تاریخ آب و آبیاری مرزو بومش ورود پیدا نکرده است.
پس از انتشار کتب تاریخ آب و آبیاری استان کرمان ( جلد ۱و ۲ ) ، کتاب” سفرنامه آبها ” توسط این همشهری فرهیخته منتشر شد .
درطراحی زیبای پشت جلد این کتاب ، جای پای آب را می شود دید ، آنقدرزیبا طراحی شده است که انگاری قطرات آب روی جلد کتاب جا خوش کرده اند !
محمد برشان در “سفرنامه آبها “به بیش از ۱۰۰ منطقه استان سفر کرده و تحقیق و پژوهشش را با آئین ها و باورهای مناطق گوناگون استان در هم آمیخته و یک اثر زلال و آبگونه با ارزش را منتشر کرده است.
کتاب ” سفرنامه آبها ” با ۳۳ عنوان و مطلب خواندنی ، در ۲۰۸ صفحه و در تیراژ ۲۰۰۰ نسخه منتشر شده است و تا چندی دیگر در پیشخوان کتابفروشی ها در دسترس است.
به وجود فرهیختگان همشهری افتخار می کنم و امیدوارم وقتی که مهتاب بر اب می تابد ، محمد برشان لب رود باشد و زیبایی کارهایش را در زلالی آب باز هم برایمان بنویسد. حمید هرندی